- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 179495 - 96/3
- وزن: 1.00kg
سفرنامه مادام کارلا سرنا در ایران
نویسنده: کارلا سرنا
مترجم: علی اصغر سعیدی
ناشر: زوار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 335
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1362 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مصور
آدمها و آیین ها در ایران
خانم کارلاسرنا از نویسندگان وجهانگردان قرن نوزدهم بوده واین کتاب حاوی خاطرات ،یادداشت ها ومشاهدات وی از سفری است که در زمان حکومت قاجار به ایران داشته است مادام کارلاسرنا در دربار ناصرالدین شاه حضور داشت و تجربیات و مشاهدات خود را از مناسبات دربار و اوضاع اجتماعی و فرهنگی آن عصر در قالب سفرنامه درآوردند. نوروز بهعنوان بزرگترین و کهنترین جشن ایرانیان مورد توجه ویژه این سفرنامهنویس قرار گرفته که در این گزارش بخشهایی از آن را مرور میکنیم.
...بابُلسَر، شهر و مرکز شهرستانى به همین نام در استان مازندران. بابلسر تا 1315ش، مشهدسر (مزار و مدفن شهید) نامیده مىشد زیرا بر این باور بودهاند که برادر بزرگ امام رضا(ع) به نام ابراهیم ابوجواب و ملقب به ابراهیم اطهر در این مکان به خاک سپرده شده است اما این گفته فاقد سند و مدرک تاریخى است . برخى دیگر نیز به خطا مشهدسر را به معنى مدفن سرِ شهید دانستهاند...
دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار یکی از طولانیترین دوران فرمانروایی یک پادشاه در ایران بوده است. این دوره همزمان با اوج رقابت استعماری دولت روس و انگلیس در ایران و تلاش آنها برای شناخت فرهنگ و تمدن این جامعه و نفوذ در بطن آن بود. به همین دلیل مسافران مختلفی از کشورهای گوناگون بهویژه انگلستان و فرانسه با عناوین گوناگون به این کشور سرازیر شدند. برخی از این افراد مشاهدات خود را از این کشور کمتر شناخته شده در قالب سفرنامه منتشر کردند. این سفرنامهها مطالب ارزشمند بسیاری را برای شناخت مردم ایران زمین در عصرناصری در خود جای دادهاند....
با ایرانیها باید مانند بچههای بزرگ رفتار کرد و پادشاه آنان را خنداند.... چه تعداد از اروپائیانی که به ایران سفر کردهاند چنین نظری داشتهاند؟ این نظر که متعلق به ستوان دوم مهندس اتریشی است برگرفته از سفرنامه زنی ایتالیایی به نام کارلاسرنا است. اولین زن جهانگرد که در نوامبر 1877 مصادف با سیامین سال سلطنت ناصرالدین شاه از راه دریای خزر به ایران آمد. وی در این سفرنامه که تحت عنوان سفرنامه مادام کارلا سرنا یا آدمها و آئینها در ایران به چاپ رسیده است مطالب بسیار جالب و مهمی را به ثبت رسانده است. کتابی که به قول مترجم آن (آقای علی اصغر سعیدی)، اکنون به یمنش میتوان از آئینها، نحوهی معاشرت و یا سرگرمیهای سنتی و همچنین از پروسهی تحولات مدرن ایران با خبر شد. فیالمثل اینکه در چه تاریخی اولین راه شوسه در ایران احداث شد، چگونه طبابت به روش جدید در کشور متداول شد، و ...؛ بهرحال این طور که در مقدمه کتاب به قلم مترجم آمده، نخستین ملاقات این بانوی ایتالیایی با ناصرالدین شاه در پاریس صورت گرفته است، بنابراین قبل از سفر مادام کارلاسرنا به ایران، و نوشتن سفرنامهاش، پادشاه مستبد ایران (ناصرالدین شاه) با فرهنگ اروپایی آشنایی داشته است.
ذکر این نکته کمک میکند تا دلیل تاب آوردن شاه را نسبت به انتقادات و بدگوییهای مادام کارلا سرنا در کتابش بفهمیم. انتقادات و به اصطلاح بدگوییهایی که وی از برخی شرایط ایران و زندگی ایرانی در کتاب خود آورده است. به عنوان نمونه او بیپرده و کاملاً شفاف از فساد و نوکرصفتی ساختار دیوانسالاری ناصرالدین شاه یاد میکند. مسلماً نگاه انتقادآمیز مادام کارلا، برخاسته از نهضت روشنگری اروپایی است که پیش از تولد وی شکل گرفته بود. از اینرو وی میتواند به پشتوانهی افق فکری خود، تشخیص دهد که وقتی در اواخر قرن نوزده میلادی، شخصی همچون شاه که مقامی صرفاً سیاسی است، خود را «ظلالله» به معنای سایهی خدا بداند و فراتر از هر قانونی مدنی عمل کند، با ساختار سیاسی ـ اجتماعیِ کودکانه و بدویای مواجه است که در آن شاه همچون کودکی بیتربیت به خود اجازهی هر نوع فرمانی میدهد. پس در چارچوب و بستر چنین ساختاری، طبیعی است که قدرت، به طور بنیادی ضد و بر علیه مردم عمل کند. یعنی از شاه گرفته تا وزرا و یا فراشباشیها (همگی به پیروی از او) بلای جان مردم گردند.
بنابراین، به نظر میرسد توجه و ریزبینی مادام سرنا به موقعیت اجتماعی ایرانِ عصر ناصرالدین شاه، بیشتر از آنروست که در ناخودآگاه هر وضعیتی را با موقعیت آرمانی و روشنگرانهی افق فکری خود میسنجد. به عنوان مثال برای اویی که در چارچوب فکری ـ تجربی برآمده از فرهنگ آرمانیِ خویش، «زندان و زندانی» مفهومی کاملاً قضایی ـ حقوقی دارد و عملاً تحت نظارت قانون به سر میبرند، بسیار عجیب است که افراد بلند پایه ایرانی از شاه و وزیر گرفته تا فراشباشیها و ...، هر کدام در قصر و یا خانهی خود زندان و زندانی داشته باشند. بهرحال او که در شهر تهران فرصتی به دست میآورد تا در خانهی افراد عادی ساکن شود از این زندانها دیدن کرده و شگفتی خود را این گونه بیان میکند:
" زندانها به چند دسته تقسیم میشوند. اما همهی آنها وضع بسیار رقتانگیز دارند. آن دسته از زندانهایی که تعدادشان از همه بیشتر است، عبارت از زندانهایی است که هر شخصیت بلندپایه در خانه مسکونی خود دارد. هر ایرانی صاحب نام خیال میکند که اگر شخصاً افرادی را محاکمه و مجازات نکند، مقام اجتماعی وی تنزل پیدا خواهد کرد