- موجودی: موجود
- مدل: 195427 - 87/4
- وزن: 0.50kg
سفرنامه عراق عجم ؛ بلاد مرکزی ایران
نویسنده: ناصرالدین شاه قاجار
خطاط: استاد علی ابریشمکار اصفهانی
ناشر: تیراژه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 232
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1362 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو ~ نو
مروری بر کتاب
بلاد مرکزی ایران ؛ بانظمام دریاچه قم ؛ حوض سلطنتی
گراور از نسخه خطی
سفرنامه عراق عجم نوشته ناصرالدين قاجار است كه پيرامون سفر وى به كشور عراق كه آخرين سفرنامهاى كه ناصرالدّين شاه تحرير و تنظيم نموده است، سفرنامه عراق عجم و بلاد مركزى ايران است كه در اواسط ماه شوّال 1309 قمرى (اواخر ارديبهشت 1271 شمسى) آغاز و تا اواسط محرّم 1310 قمرى (اواخر مردادماه همان سال) به مدّت 97 روز به طول انجاميده و خطّ سير مسافرت از پيش تعيين شده خود را با اسب و كالسكه به همراه انبوه سواران و خدمه با تشريفات خاصّى پيموده است.ناصرالدين شاه، روز به روز حركت خود را با ذكر روز و تاريخ آن به ترتيب در اين سفرنامه نوشته و در ذيل آن اتفاقاتى كه براى وى روى داده و كارهايى را كه انجام داده است، متذكر مىشود.
سفرنامهنويسى در ايران داراى سوابق كهنى است؛ ولى در عصر صفويّه متداول و پس از آن رواج يافت و روز به روز بر اهميّت سفرنامهنويسى و تدوين خاطرات افزوده گرديد تا اينكه به عصر درخشان خود در زمان قاجاريّه رسيد و برگ زرّين آن متعلّق به زمان ناصرالدّين شاه قاجار مىباشد.
در اين زمان علاوه بر سفرنامههاى فراوانى كه غير ايرانيان درباره ايران زمان قاجار به رشته تحرير كشيدهاند، خود ايرانيان هم سفرنامهها و خاطرات فراوانى از خود بر جاى گذاردهاند كه برخى از آنها متعلّق به اوضاع داخلى ايران و بعضى به خارج از ايران اختصاص دارد و نسخههاى منتشر نشده فراوانى از اين سفرنامهها به شكل اوّليّه خود در كتابخانههاى مختلف پراكنده است.
ناصرالدّين شاه قاجار تحت تأثير اين موج سفرنامهنويسى در طول حدود 50 سال سلطنت خود در سفرهاى متعدّدى كه به مناطق مختلف ايران مىنموده و شرح بخشى از آنها در كتاب «المآثر و الآثار» مندرج است، درباره بعضى از اين سفرها شخصا مبادرت به نوشتن سفرنامه كرده است.
در زمان تحرير سفرنامه حاضر منطقه وسيعى از بلاد مركزى ايران به نام عراق عجم شهرت داشته است كه تا قبل از قرن ششم هجرى در نزد جغرافىنويسان به منطقه جبال مشهور بوده است؛ ولى از آن به بعد، به نام عراق عجم ناميده شده است. علّت اين امر آن است كه در نيمه دوم قرن پنجم كه سلجوقيان بر تمام مغرب ايران استيلا يافتند و همدان را پايتخت خود قرار دادند.
نفوذ و استيلاى آنها تا بينالنّهرين مقرّ خلافت عبّاسى نيز رسيد و از مقام خلافت، لقب «سلطان العراقين» به آنان اعطا گرديد كه با وضع آنها مناسب به نظر مىرسيد. از اين لقب اين طور فهميده شد كه مقصود از عراق دومين ايالت جبال است؛ يعنى همان جا كه مقرّ سلاطين سلجوقى بود، از اينرو مردم براى اينكه با عراق اصلى اشتباه نشود، آن جا را عراق عجم ناميدند.
در زمان ياقوت كلمه عراق عجم اصطلاح جديدى بوده است؛ ولى از آن زمان به بعد عراق عجم به جاى منطقه جبال بكار رفته است تا اينكه در قرن هشتم حمداللّه مستوفى در نزهت القلوب از عراق عجم رسما ياد نموده و مشخّصات آن را ذكر مىنمايد و اصولا هيچ كجا نام جبال را بكار نبرده است و از اينرو مىتوان چنين انديشيد كه ظاهرا پس از حمله مغول نام ايالت جبال به ايالت عراق عجم تغيير نموده است.
حمداللّه مستوفى وسعت عراق عجم را در قرن هشتم هجرى چنين مىنويسد:
«طولش از سفيدرود تا يزد 160 فرسنگ و عرض از جيلانات «گيلان» تا خوزستان 100 فرسنگ است» و از چهل شهر در اين محدوده نام مىبرد. در اواخر قرن سيزدهم هجرى جغرافياى جهاننما وسعت عراق عجم را 5550 فرسخ مربّع ذكر مىنمايد. «2» كه حدود 200000 كيلومتر مربّع را شامل مىگردد و در اين صورت عراق عجم مساحتى را برابر با /8 1 كلّ مساحت ايران را دارا بوده است.
ناصرالدّين شاه كه در اوايل سلطنت و جوانى تحت تأثير سودجويان و عاملين كينهتوز امر به كشتن ميرزا تقىخان اميركبير داده بود، بعدها از اين عمل خود سخت پشيمان گرديد، زيرا در سال 1309 قمرى در سفر عراق عجم پس از رسيدن به سلطانآباد در چهاردهم شوّال همان سال به ده «هزاوه» زادگاه ميرزا تقىخان رفته سراغ اقوام امير را مىگيرد.
در سفرنامه حاضر گاهى به كلمه «عراق» نيز برمىخوريم، در اينجا منظور از عراق، ولايت عراق است كه سلطان آباد مركز آن بوده و امروز به نام شهرستان اراك شهرت دارد. زيرا قبل از سال 1320ش نام عراق به اراك تبديل گرديده و همين نام به سلطانآباد مركز عراق نيز اطلاق گرديد.
براى اينكه موقعيّت تهران زمان قاجار با اماكن معروف اطراف آن مشخّص گردد، نقشه تهران و اطراف را آورده تا مناطقى؛ مانند باغ شاه، يوسفآباد، بهجتآباد، قصر قاجار، عشرت آباد، دوشانتپه و... كه در آغاز و پايان سفرنامه حاضر از آنها ياد شده است و در آن روزها در خارج از برج و بارو و خندقهاى شهر واقع و امروزه در دل تهران جاى دارند، برایشان مشخّص تا ترسيمى از آن زمان تهران در ذهن خود داشته باشند.
پس از پايان سفر عراق عجم ناصرالدّين شاه چاپ و انتشار سفرنامه خود را به محمّدحسن خان اعتمادالسّلطنه متذكّر مىگردد، اعتمادالسّلطنه به طورى كه خود متذكر مىگردد، يادداشتهاى روزانه ناصرالدّين شاه را بدون هيچگونه تغييرى در چاپخانه دولتى به قطع رحلى (نيمورقى) به چاپ رسانيده و در سال 1311 قمرى منتشر مىسازد.
در پايان كتاب ناصرالدّين شاه نقشه مسير سفر خود را ترسيم و به سفرنامه منضّم نموده است؛ ولى در نقشه مذكور اين اصل كه در نقشهكشى شمال كاغذ نقشه را شمال جغرافيائى قرار مىدهند، مراعات نشده است و جهت استفاده از نقشه مذكور بايستى متوجّه اين نقيصه نيز باشند.
در اسامى عام جغرافيائى كتاب حاضر اصطلاحاتى بكار رفته كه در آن زمان متداول و امروزه تقريبا متروكه و جاى خود را به اسمهاى جديدترى دادهاند، از اينرو نامهاى قديم و جديد بكار برده شده، را در كنار هم قرار داد تا خوانندگان و علاقمندان با اصطلاحات مذكور آشنا گردند...