- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 83847 - 117/1
- وزن: 2.00kg
- UPC: 200
سفرنامه آدام اولئاریوس
نویسنده: آدام اولئاریوس
مترجم: حسین کردبچه
ناشر: کتاب برای همه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 891
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت :
مروری بر کتاب
اصفهان خونین شاه صفی - مصور
با این که سفرنامه آدام الئاریوس تاکنون به فارسی ترجمه نشده بود، اما او نزد پژوهشگران تاریخ ایران، شخصیت ناشناخته ئی نیست و نام و اثرش در بسیاری از نوشته ها و ترجمه های فارسی، مربوط به دوران صفوی ذکر شده است.سفر اولئاریوس به همراه هیئتی تحت ریاست اتوبروگ مان که اولئاریوس در آن هیئت سمت دبیر کل و مشاور را داشته صورت گرفته است.
سفرنامه اولئاریوس، مشتمل بر سفر به مسکو و ایران ، در شش دفتر تنظیم شده است که از فصل سیزدهم (دفتر چهارم) مربوط به ایران میشود و این ترجمه از همین جا آغاز شده است. مترجم به جهت این که خواننده متحیر نشود، دفتر چهارم را دفتر اول و فصل سیزدهم این دفتر را فصل اول آن قرار داده است؛ لذا کتاب مشتمل بر سه دفتر و هر یک از دفترها مشتمل بر فصول مختلفی است.
کتاب با شرح ویژگیهای دریای کاسپین (خزر) آغاز میشود. اولین شهری که از آن گزارش شده، شهر شماخی است. پس از آن از اردبیل یاد میکند. او ضمن اقامت خود مطالعاتی از وضع شهر به عمل آورده و توصیفی هم از آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی ارائه میدهد. در ادامه از پل سفید که در زمان شاه طهماسب و به امر او در قرن دهم میلادی ساخته شده بود، خبر میدهد. اولئاریوس با هیئت همراهش با عبور از شهرهای سلطانیه، قزوین ، ساوه ، قم و کاشان در تاریخ سوم اوت ۱۶۳۷ مطابق ۱۰۴۷ ق به اصفهان میرسند.در چند کیلومتری شهر اصفهان یکی از رجال درباری و دو نفر از ارامنه جلفا که مهماندار هیئت بودند، به استقبالشان آمدند و آنها را در جلفا منزل دادند. شاه صفی (۱۰۳۸- ۱۰۵۲ ق) فرمان داد تا وسایل آسایش و مایحتاج آن گروه را از هر لحاظ تامین کنند. و چند هفته بعد آنها را به حضور طلبید.
در روز شرفیابی هیئت، شاه صفی لباس زربفتی که با پوست خز مشکی حاشیه دوزی شده بود، در برداشت، و عمامه بر سر گذاشته بود که جواهر گرانبهایی بر آن میدرخشید، و پر بلندی نیز بر آن زده بود. هیئت آلمانی هدایای نفیس و جالبی که همراه آورده بودند، به وسیله چند نفر از کارکنان دربار جلو تخت شاه صفی گذاردند. هدایا عبارت بود، از یک دست لباس جنگی طلا کاری شده، چهل دست طپانچه ، پوستهای گران بهای خز، قوطیهای طلا و جواهرنشان محتوی داروهای گوناگون و یک شمعدان زیبای سی شاخه که در آن ساعتی قرار داشت و هر ساعت و ربع ساعت زنگ میزد. وقتی هیئت نمایندگی آلمانی به دربار وارد شد، فلیپ کروزیوس خطابهای به زبان لاتینی ایراد کرد، که به وسیله نماینده مذهبی پرتغال در دربار ایران به فارسی ترجمه شد.
اولئاریوس آدام در شرح جزئیات این شرفیابی مینویسد، که موقع ناهار فرا رسید و پنجاه نوع غذا در ظروف طلایی بر سر سفره آوردند. این هیئت پنج ماه در اصفهان توقف کرد، و در این مدت علاوه بر ضیافتهایی که از طرف شاه و وزیر اعظم و ارامنه جلفا به افتخار آنها داده میشد؛ به طور خصوصی هم به حضور شاه میرسیدند و با او به شکار میرفتند. از طرف شاه صفی هم هدایای نفیسی به اعضای هیئت نمایندگی آلمانی داده شد که از جمله آنها اسبهای اصیل با زین و برگهای نقره کاری شده، البسه ایرانی و یک صد و پنج نوع حریر ساده، اطلس، حریر گلدار، تافته و چلوار و علاوه بر آن خلعتی معادل دویست تومان که به نرخ آن زمان معادل ۳۳۳۳ سکه دانمارکی میشد.
اولئاریوس در سفرنامه اش مینویسد که ایرانیان به خاطر مذهبشان مردمان بسیار تمیزی هستند. آنها نه تنها اتاقهای خود را تمیز نگه میدارند، بلکه در تمیز نگه داشتن لباس هایشان هم میکوشند و ثروتمندانشان لباسهای نیمدار یا کثیف خود را دور میاندازند. ایرانیان مردمی با ذوق، باهوش، فهمیده، مهربان، مهمانواز، خوشرو و در موقع صحبت بسیار مؤدب میباشند، فقط در گفتن حقیقت بسیار صرفه جو هستند. پسر بچهها خواندن و نوشتن را فرا میگیرند و ملا آنها را درس میدهد. بعضی از جوانان ایرانی، فلسفه ، شعر و شاعری، هندسه ، ستاره شناسی ، فیزیک ، حقوق و طب را میآموزند و کسی که در تمام این مباحث تخصص یابد فیلسوفش نامند. اهمیت نوشتههای اولئاریوس در این است که او به عنوان یک ناظر خارجی در مورد فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی گزارش میکند. گرچه او خود یک مسیحی معتقد و مؤمن است؛ ولی در توصیف ایرانیان مسلمان سعی میکند، موضع بی طرفی خود را حفظ و بدون هرگونه تعصب مذهبی، با نگاهی محترمانه نسبت به توصیف مراسم مذهبی و آداب و رسوم ایرانیان اقدام کند.
اولئاریوس در مدمت اقامت خود در ایران با ادبیات کلاسیک فارسی آشنا شد و به خصوص گلستان سعدی را بسیار جالب یافت به طوری که نسخهای از آن را به همراه خود برد. چند سال بعد که شاه صفی هیاتی نزد دوک هولشتاین فرستاد، اولئاریوس زمان را مغتنم شمرد و با کمک یکی از اعضای هیئت که مردی ادیب و دانشمند بود به نام حق وردی، به ترجمه گلستان به زبان آلمانی پرداخت و آن را در سال ۱۶۵۴ تحت عنوان گلستان ایران منتشر کرد. این نخستین شاهکار ادبی ایرانی است که به زبان آلمانی ترجمه شدهاست. این ترجمه در آن عصر چنان مورد پسند و توجه مردم آلمانی زبان شد که در مدت کوتاهی بیش از بیست بار تجدید چاپ شد. همچنین استقبال مردم آلمان از ترجمه گلستان باعث شد که اولئاریوس به ترجمه بوستان سعدی و داستانهای لقمان حکیم هم مبادرت ورزد که آنها را هم با کمال استادی و مهارت انجام داد و به طبع و نشر اقدام نمود.
فهرست
• فصل اول: درباره ی ویژگی های دریای هیرکانی یا کاسپین
• فصل دوم: درباره ی ساحلی که کناره گرفته بودیم و اینکه چگونه در آنجا گذراندیم
• فصل سوم: چگونه بیرون از شهر شماخی از ما استقبال شد و از آنجا ما را به شماخی بردند
• فصل چهارم: شرح اقامت در شماخی،درباره ی مشاهداتی که داشتیم و در بیان چند جشن
• و...