- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 154861 - 84/1
- وزن: 0.50kg
سفر در ایران
نویسنده: گاسپار دروویل
مترجم: منوچهر اعتماد مقدم
ناشر: شباویز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 368
اندازه کتاب: پالتویی بزرگ - سال انتشار: 1364 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مصور
گاسپار دروویل، صاحب منصب نظامی فرانسوی، در سال 1812-1813م. / 1190ه.ق.، در پانزدهمین سال سلطنت فتحعلی شاه قاجار و پس از دورۀ اول جنگهای ایران و روسیه که منجر به قرارداد گلستان شدسفرنامۀ او به جز دو سه فصل کوتاه که به اوضاع نظامی و سیاسی ایران و دربار فتحعلی شاه و اقدامات عباس میرزا اختصاص یافته، اکثر فصول دربارۀ فرهنگ و زندگی و باورها و آیینهای مردم ایران است.
به همین دلیل ارزش کتاب به عنوان یک متن مردم شناختی و جامعه شناختی و فرهنگ شناسی بسیار بیشتر از جنبۀ تاریخی و سیاسی است.این رویکرد دروویل به موضوع کتابش آگاهانه بوده است زیرا در ابتدای کتاب تصریح می کند که نه قصد نوشتن تاریخ ایران را دارد و نه می خواهد به شرح اوضاع و احوال و امکنه بپردازد، دربارۀ وضع جغرافیایی و محصولات کشاورزی و امور بازرگانی نیز به اختصار اشاره کرده است، در عوض به شرح عرف و عادات ساکنان ایران پرداخته است. بنابراین اهمیت سفرنامه دروویل از آن رو است که تصویرگر صحنه های فراوانی از زندگی مردم در عصر قاجار است...
کشوری کهن، همگام با تاریخ، با هزاران سال پیشینه، با ملتی سرد و گرم چشیده، با مردمی رنج بیش وکم دوران برده، آشنا به زیرو بم آهنگ تاریخ، چنین کشوری در زمره ی واقعیاتی است که نادیده اش نمیتوان گرفت، گذشته اش را ناشنوده نمیتوان گذاشت و دفتر روزگارانش را نانوشته نمیتوان رها کرد. کشوری که دیر زیسته است و در بیش از نیمی از عمر خویش کوس سروری زده، لاجرم از رشک بداندیشان، دستبرد متجاوزان، و تاراج آزمندان در امان نمیماند. از روزگار و از مردمان بدکردار چشم زخم بسیار می بیند و راه پایندگیش سخت پرفراز و نشیب میشود. چنین نیز بوده است.
با همه ی حوادثی که هریک از آنها برای منهدم ساختن قومی و کشوری کفایت میکرد، مردم غیرتمند و شریف این ملک در کان بشریت همچون رگ های پربها از بامداد مدنیت تا به امروز امتداد یافته اند. امروزشان از دیروز، دیروزشان از پار و پیرار، و پار و پیرارشان از سده ها و هزاره های سرشار از بزرگی و برازندگیشان حکایت میکند و باز نوید شکوه و بزرگواری آینده را میدهد.
در طول سده ها و هزاره هایی که یکی پس از دیگری آمد و رفت، این بوم کهنسال فرزندان فرخنده خصال بیشمار به بار آورد. بسیاری از اینان در پر بار کردن فرهنگ بالنده ی این سرزمین گهرخیز اهتمام فراوان به کار بردند و برگی بر صفحات زرین تاریخ آن افزودند. از بعضی از آنان کلام به یادگار ماند و از برخی پیام. یادگارها از گزند ایام به سلامت گذشت، سینه به سینه و نامه به نامه به آیندگان رسید. هرکلامی از آبشخوری مایه داشت و هر پیامی از سرچشمه نشأت میگرفت. کلام و پیامی که بسیاری را به تحسین و تقلید و جمعی را به حسدورزی و کین توزی واداشت.
چنین بود که دیگران هم، چه دوست و چه دشمن، پیرامون حیات اجتماعی و فرهنگی این دیار بسیار گفتند و نوشتند. گفته ها و نوشته های آنان بازتابی از برداشت های شخصی، دیدگاه های شکل گرفته بر اساس آموخته ها و شنیده ها، و احساسات برانگیخته شده به وسیله ی رویدادهای تجربه گردیده یا مصلحت شخصی و قومی بوده است- گاه مثبت، گاه منفی- زیرا که قلم همواره در اختیار دست پروردگان این ملک و در کف دوستانش نبوده است و نمیتواند باشد. بیگانگان و بدخواهانش هم خامه بر نامه کشیده اند و بسیاری کوشیده اند تا خورشید حقیقت را گلاندود کنند و راست را کژ جلوه دهند- اگرچه دیر نپاییده است.
جمعی نیز، هرچند خالی از بدنهادی، اما با سادگی و بی خبری، یا به فرمان تعصب کورکورانه و اعتقاد به نادرست، در سیاه نمودن سپیدی اهتمام داشته اند. غافل از آنکه فرهنگ و فرزندان فرزانه اش صافی های راستین زمانه اند، پیام ها را می پالایند، صواب را از خطا و نکو را از نکوهیده باز میشناسند، و سرانجام حقیقت را عریان در برابر چشم ها نمایان میکنند.
گفته ها و نوشته های پیشینیان، چه دور و چه نزدیک، روشنگر راهند- راه دیروز، راه امروز- تاریکی ها را می زدایند تا پویندگان زمان در پرتو دلنواز حقیقت بهتر به داوری بنشینند و در و گوهر از خزف بازشناسند.
اما شرط توفیق آن است که نامه و دفتر بیگانه و آشنا را به یکسان با دیده ی عبرت آموز فروخوانیم، به پیشداوری راه ندهیم که فهم مان را کور و شعورمان را تیره کند. نوشته ها را بخوانیم، و با چشم باطن نانوشته ها را نیز دریابیم تا پرده ی پندار به کنار رود و ظواهر آمیخته با نیرنگ نیروی حقیقت سنجی را از ما وانستاند و دیده ی واقع بینمان را تار نگرداند.