- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188321 - 116/4
- وزن: 0.80kg
سفارت نامه خوارزم
نویسنده: رضا قلی خان هدایت
به کوشش: جمشید کیان فر
ناشر: میراث مکتوب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 305
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
سفارتنامه خوارزم یا سفرنامه رضا قلی خان هدایت سفر وی به خوارزم است که به منظور دیدار و رایزنی با محمد امین خوارزمشاه انجام شده است. در حقیقت وی از طرف دربار قاجار مأمور انجام این مهم شده بود که به نحو احسن از عهده آن برآمد. وی در این کتاب در حین شرح سفر و مناظر دیدنی خوارزم، اشعاری را نیز سروده.
علاوه بر این در این کتاب، اطلاعات زیادی از فرهنگ و آداب و رسوم و حتی بازارهای سرزمین خوارزم آمده که جالب توجه است. این کتاب اولین بار (۱۸۷۶ م) به کوشش شارل شفر فرانسوی به فرانسه ترجمه و همراه با یادداشتهایی در مصر چاپ شد. در چاپ دوم این کتاب که به کوشش علی حصوری انجام شده، بعضی اغلاطی که در چاپ خط نستعلیق صورت گرفته بود، تصحیح شده است. رضا قلی خان هدایت در پایان کتاب، فتح نامه را سروده که گزارش جنگ خان خیوه و جدالهای خراسان و خوارزم است که منجر به کشته شدن خان و پایان یافتن یاغیگری خوارزمیان شد....
خوارزمشاه در سال 1268ق آقا نياز محرم را با چند نفر و با بعضى هدايا به دربار قاجار فرستاد و ناصرالدين شاه به صلاحديد امیرکبیر، رضا قلىخان هدايت را مأمور ساخت تا با خان خيوه در مورد اسيران ايرانى و اوضاع سياسى خوارزم مذاكره كند، علاوه بر آن هدايت به طور سرّى نيز مأموريت داشت تا قدرت نظامى و نحوه كشوردارى خان خيوه را هم بررسى كند. اين مسافرت روز پنجم جمادى الثانى سال 1268 ه. ق. آغاز شد، بين اين سفارت و ديگر مسافرتهاى سياسى عصر قاجار از چند جهت تفاوتهايى وجود دارد:
اولا؛ اين تنها كاروان سياسى عصر قاجار است كه به كشورى غير اروپايى فرستاده شد، ديگر كاروانهاى سياسى عصر قاجار همگى رو به غرب داشتند.
ثانيا؛ تعداد اعضاى سفارت به مراتب از هيأتهاى ديگر كمتر است، اعضاى اصلى اين هيأت سياسى ظاهرا دو نفر است - رضا قلى و پسرش - و رئيس هيأت در اين مسافرت شخصا گزارش سفر را نوشته و تنظيم كرده است. ثالثا؛ تنها سفر سياسى است كه از هر جهت با موفقيت انجام شده و همان طور كه خواهد آمد، بالاخره دربار قاجار توانست با استفاده از اطلاعاتى كه هدايت به اين دربار داد، خان خيوه را از ميان بردارد.
اين مسافرت از طريق شمال ايران انجام گرفته است، آقا نياز محرم همه جا همراه و راهنماى رضا قلىخان است و هدايت با كمك او توانست به سلامت روز اوّل شعبان 1268 به شهر خوارزم برسد؛ هنگامى كه وى به خوارزم رسيد، امين خان در خيوه نبود؛ بنابراین، هدايت مدتى در شهر ماند تا خان به شهر آمد و توانست با وى ديدار و مذاكره كند. در اين مدت وى تعداد زيادى اسيران ايرانى را ديد و با برخى از آنها گفتگو كرد و به آنان وعده آزادى داد.
ملاقات رضا قلىخان با محمّد امين، خان خيوه طورى ترتيب يافت كه حاصل گفتگو و مذاكرات به نفع دربار قاجار انجاميد، زيرا در مجلس مذاكره كه بزرگان و روحانیان خيوه هم جمع بودند، رضا قلىخان با مهارت و زيركى توانست، دولت قاجار را چه از لحاظ سياسى و چه از لحاظ نظامى بزرگتر از آنچه واقعا بود، جلوه دهد و بدينسان نوعى ترس از دولت قاجار در دل خان خيوه انداخت؛ يعنى در واقع از جنبه روحى خان خيوه را تضعيف كرد.
رضا قلىخان مسير راه را از گرگان تا خيوه به دقت شرح و توضيح داده، به ويژه مشكلات رفت و آمد در صحراى خوارزم را به خوبى شرح كرده است. گزارش دقيق رضا قلىخان از وضع راهها و موقعيّت جغرافيايى خوارزم باعث شد تا سپاه قاجار بتواند با شناخت كافى و تدارکكامل اين راه را طى كند و خود را به خيوه برساند و با سپاه محمّد امينخان به مقابله و مقاتله پردازد، در نتيجه اين جنگ كه شرح آن در پايان كتاب آمده است، خان خيوه كشته شد و سرش را به دربار ناصرالدين شاه آوردند. اين واقعه سبب شد كه بسيارى از اسراى ايرانى كه به صورت برده درآمده بودند، به خانه و كاشانه خويش بازگشتند.
از اين سفرنامه دانسته مىشود كه يكى از عوامل مهم تاخت و تاز تركمانان به ايران و قتل و نهب اهالى اين سرزمين به سبب بروز اختلافات شديد مذهبى بين ايرانيان و خوارزميان بوده است، زيرا خان خيوه در مجلس مذاكره خطاب به رضا قلىخان مىگويد:
«علماى ما گفتهاند كه سبّ شيخين كفر است و سزاى كافر معلوم است و اهالى ايران بدعت كنند و سبب و لعن اكابر صحابه نمايند، لهذا به فتواى مفتيان بخارا و خوارزم روافض و كافر خواهند (صفحه بود و اخذ اموال و نهب و اسر كفّار لازم.» رضا قلىخان پس از مقدمه چينى در پاسخ وى اظهار داشت:
«امّا حكايت سب و رفض در قديم الايّام بوده و خاصه در ازمنه سلسله صفويّه بروز و شدّت نموده تا نادر شاه موقوف داشته و اين مخالف را از ميان اسلام برداشته پس از او سلاطين الواريه از اين عوالم بىخبر بودند و جهلاى علما به اين امر غلوّ نمودند. حضرت خاقان صاحبقران نوّر الله مرقده با اين كه با طبقه علما و فضلا توجه كامل داشتند، بعض قواعد رفض را منع فرمودند و خاقان مغفور محمّد شاه طاب ثراه قدغن بليغ فرمودند و در عهد اين پادشاه جم جاه اسلام پناه احدى ياراى اين گونه سخنان واهى ندارد. اگر احيانا كسى زبان به تشنيع خلف گشايد گردنش از بار سر سبک سارى يابد.»
رضا قلىخان به استناد به اين كه چندين طايفه مختلف از شيعه در ايران زندگى مىكنند كه برخى حتى به الوهيّت علىّ بن ابىطالب(ع) قائلند و با توجه به اين كه عده زيادى از شافعيان در ايران مىزيند و دربار ايران را با آنان كارى نيست؛ با اين قبيل استدلالها، دل خان خوارزم را نرم و او را نسبت به ايران و ناصرالدين شاه خوشبين ساخت؛ به طورى كه در پايان مجلس محمّد امينخان علنا اظهار داشت كه آمدن رضا قلىخان و اطلاعاتى را كه او در اختيار خان خيوه قرار داده، باعث رفع مشتبهات شد و از هدايت خواست تا آنچه مايه شبهه اهل ايران، درباره مردم خوارزم است، مرتفع سازد.