دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

سرود قرن

سرود قرن

نویسنده: مهدی سهیلی
ناشر: سنایی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 220
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 4

کمیاب - کیفیت : صفحات درحد نو ؛ لبه جلد و لبه بیرونی کتاب زدگی دارد

 

مروری بر کتاب

مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی درهفتم تیر ماه سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد.نام خانوادگی خود را از حاجی علی اکبری سمنانی به سهیلی در سال 1322 تغییر داد . در ۱۹۵۷ چند اثر از وی را در مسکو به چاپ رساندند. او سال ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. سهیلی در زمینه نمایش نامه نویسی نیز فعالیت داشته است.وی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۶ در سن ۶۳ سالگی در گذشت .

پس از پایان تحصیلات ابتدایی به فراگرفتن علوم قدیمیه و صرف و نحو عربی و منطق و معانی نزد استادان فن پرداخت و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام آباد به پایان آورد . سپس وارد خدمات مطبوعاتی و روزنامه نگاری شد .اشک مهتاب اولین مجموعه شعر اوست که در فروردین ۱۳۴۷ به چاپ رسید. آتش خشم وی زود زبانه می کشید و زود هم سرد می گشت. در برابر ناملایمات صبور و همچنان شکرگذار بود.یکی از خصوصیات بارز او صراحت در گفتار بود.

وی معتقد است:« حق گفتن و دشمن تراشیدن بسی بهتر است از ناحق شنیدن و دوست یافتن.» وی معتقد به خضوعِ بدون قید و شرط را نمی پذیرفت. او می گوید: مرا بسیار دوست صمیمی و دشمن قدیمی است. که دوستان در پی تهییج من اند و دشمنان در پی ترویج من اند. که خداوند بر عمر یکایکشان بیفزاید....

مخوان آواز، ای دختر!

صدای نغمه ی مستانه ات را در گلو بشکن
پسر آواز عشق انگیز را بس کن
سرود لحظه های کامیابی را به دور افکن

تو اي دختر كه شور نغمه از لبهات لبريز است
براي نغمه هايت فكر ديگر كن
تواي مرد جوان كز كام ها در سينه ات بانگي طر بخير است
سرود قرن را سر كن

بخوان آواز،اما همراه بانگ دلاويزت
بگوش مارسان شبناله هاي بينوايان را
صداي دردمندان بلاكش را
نواي مبتلايان را

مخوان آواز عشق انگيز اي دختر
اگر آواز ميخواني-
بخوان آواز دردانگيز آن مرد نگونبختي-
كه شب بادست خالي مي كند آهنگ كاشانه
و با شرمي غم آلوده-
بجاي نان بپاي كودكانش اشك ميريزد
و غمگين كودكان او-
بگردش در تضرع چون كبوترهاي بي دانه

تواي دختر! براي نغمه ي خود فكر ديگر كن
سرود قرن راسركن
سرود مادرن تنها كه دور از روي فرزند است
سرود مرد بي آرام زنداني-
گه با اميد ديدار زن و فرزند،در بند است

سرود سرنوشت كودك بي مادري تنها
كه شب با ديدگان اشكپالا ميرود در خواب
سرود بينوا طفلي
كه باشد خنده اش بي رنگ
دل بي مادرش بيتاب

اگر آواز ميخواني -
بخوان ‌آواز درد آلوده ي پيران غمگين را -
كه در پيري تهي دستند -
نفسهاشان توانا نيست -
غروب زندگي در چشمشان پيداست
گه و بيگاه بغضي در گلو دارند -
كوير زندگي در زير پا و كوله بار غصه ها بر دوش
و مرگ خويش را هر لحظه صد بار آروز دارند...

 

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات