- موجودی: موجود
- مدل: 199749 - 18/5
- وزن: 0.30kg
سرشگ
نویسنده: محمد حجازی
ناشر: ابن سینا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 176
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1335 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
بهار بود و من جوان بودم، بساط سماور و عصرانه در کنار باغچه می درخشید و لبخند می زد، گل طاوسی عطر می پاشید و دانه دانه از شوق بر سر ما می ریخت. آن روز از صبح مریم مهمان ما بود و تا آنوقت هرچه ممکن میشد با هم گفته و شنیده و خندیده بودیم لکن باز او به نظرم همان دختر کوچکی بود که از بچگی با هم بازی می کردیم و معنی دیگری نداشت...
حجازی معروف به مطیع الدوله رمان نویس، نمایشنامه نویس، مترجم و سیاستمدار در فروردین 1279 در تهران تولد یافت. او در ۱۲ سالگی کتابی در فن باغبانی از فرانسه به فارسی ترجمه کرد.پس از آنکه تحصیلات خود را در رشته ادبیات در تهران به اتمام رسانید با محصلین اعزامی به اروپا رفت و در رشته تلگراف بیسیم مهندس شد. دوره علوم سیاسی و مهندسی تلگراف را در فرانسه گذرانید و چون به ایران بازگشت به استخدام پست و تلگراف در آمد و در عین حال به نویسندگی روی آورد.
چون علاقه وافری به ادبیات داشت، رشته تخصصی خود را کنار گذاشت و به نویسندگی پرداخت و در مدت کوتاهی آثارش محبوبیت فراوانی یافت. این نویسنده مدتی رئیس اداره رادیو، معاون نخست وزیر، مدتی سناتور و مدیر مجله ایران امروز بوده است. حجازی به زبان های فرانسه و انگلیسی تسلط کامل داشت. وی در ۱۰ بهمن ۱۳۵۲ در تهران در گذشت....
در داستان "پروانه" زنی عاشق شاعری می شود و خوشبختی را در خارج از خانه شوهر میجوید. 5 وقایع داستان "زیبا" قبل از سال 1300 اتفاق افتاده و سالها بعد در زندان به شکل گزارش ماوقع از طرف شیخ حسین جهت وکیل مدافعش نگاشته میشود.این داستان گزارشی واقعگرایانه از جامعه در سال های 1290 است و فساد اداری و اجتماعی این دوره را مورد انتقاد قرار میدهد دیگر داستان های حجازی از حد قطعه های ادبی آغشته به مفاهیم کهنه اخلاقی و روانشناسی فراتر نمیروند.
شیخ حسین در داستان "زیبا" روستازادهای که جهت ادامه تحصیلات مذهبی به تهران آمده دلباخته زن هوسباز و آشوبگری به نام زیبا میشود. سودای سوزان جسم، او را مرحله به مرحله به تسلیم سنگرهای اعتقادات و اخلاقیاتش میکشاند. شیخ به خاطر زیبا تغییر لباس میدهد، به توصیه او زیردست یکی از عشاق دلدارش در ادارهای استخدام میشود.
به فشار زیبا وارد خدعهها و بند و بستهای سیاسی میردد، قلم بمزد میشود، و افتراهای سیاسی او باعث خودکشیدختری بی گناه میگردد.در این سقوط ارزشها که شیخ حسین با آگاهی اما بدون قدرت مقاومت شاهد آن است، بر سر زیبا با دیگر دل باختگان میجنگد، نامزد عفیفش را به فحشاء میکشاند، رشوه میگیرد و اختلاس میند، گاه مجاهد میشود و گاه مرتجع، گاه امروزی و گاه سنتی. به معنای کامل کلمه شیخ حسین بازیچه زیباست.
فضای رمان سرشار است از هرج و مرج، مرض اداره سالاری، فساد و سقوط سردمداران قوم. روزگاری که رمز پیشرفت روابط پنهانی و خصوصی است، مردمی گرگ صفت و بی اصول، مردمی که بندی بند شلوار خویشند. خوشگلی بلا است و مایه پیشرفت.