- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 185772 - 32/3
- وزن: 0.30kg
سرزمین گوجه های سبز
نویسنده: هرتا مولر
مترجم: غلامحسین میرزا صالح
ناشر: مازیار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 255
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1389 - دوره چاپ: 6
کیفیت : نو ؛ لبه جلد و عطف کتاب رد تا خوردگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
رمان ” سرزمین گوجههای سبز ” یک رمان سیاسی پست مدرن است که شیوه ی نگارش آن پیچیده، غیر خطی و راز آمیز است و قبل از آنکه روایتی داستانی باشد، لحنی چند لایه و شاعرانه اما سیاه دارد. چند دانشجوی آلمانی زبان، در دوره نظام تک حزبی و کمونیستی نیکلای چائوشسکو (۱۹۷۰-۱۹۹۰) در کشور رومانی از فقر و بدبختی بجان آمده و به امید زندگی بهتر و یافتن آینده ای روشن تر به شهر میایند. لولا دختری است که از جنوب رومانی آمده و مشغول تحصیل در رشته ادبیات روسی است. او با هم اتاقیهایش در خوابگاه زندگی میکنند .
لولا شبها در پارک مورد تجاوز وحشیانه و حیوانی مردهایی قرار میگیرد که بویی از عشق و عواطف انسانی نبرده وصرفا یک عمل جنسی بدون احساس و یک عادت نفرت انگیز و حیوانی ست و درنهایت منجر به خودکشی لولا میشود. بعد از لولا داستان با سرگذشت زندگی دیگران ادامه مییابد. اما هیچ گاه کاملا به زندگی شخصیتها نزدیک نمیشود و حتی شخصیت راوی تا پایان درهاله ای از ابهام میماند.
ترس و وحشت همه جا حکمفرماست. ماموری به نام سروان «بچله» که نماد خودکامگی ست و سگ تربیت شده ای به همین نام دارد، در نقش ماموری بیرحم و یک بازجوی دارای سوء ظن نسبت به همه، که با اختیارات افسار گسیخته مدام موجب آزار و اذیت برای دانشجویان شده و در نهایت منجر به بیکاری، خودکشی دانشجویان میشود. دوستان لولا بزودی آلوده ی موقعیت موجود شده و راه خیانت و همکاری را پیشه میکنند که آن هم پایانی بجز تن فروشی ، فقر و گرسنگی و در نهایت خودکشی ندارد.
«کورت»، «ادگار»، «گئورگ» و راوی داستان، بیشتر در پی راهی برای فرار از رومانی هستند تا در فکر مبارزه. ترس همه گیر شده و شخصیتهای داستان راهی جز مرگ و خودکشی و یا فرار ندارند. ترزا، ادگار، کورت و گئورگ، همگی سرخورده از آنچه که رویاهایشان را فرو ریخته، گوشه عزلت میگیرند. گئورگ به آلمان پناهنده میشود، کورت خودش را در آپارتمانش حلقآویز میکند و ادگار و راوی از کشور میگریزند.
در وجود شخصیت اول رمان که به نظر میرسد روایتی از زندگی شخصی نویسنده است به تدریج نفرتی شکل میگیرد. او که گرفتارحکومتی توتالیتراست، به دلیل افکار و اشعار و نوشتههایش بارها و بارها بازجویی میشود. در کتاب شاهد زوال ارزشهای انسانی و انسانیت در زیر چکمههای یک حکومت کمونیستی و پلیسی هستیم. هیچ راهی وجود ندارد پلیدی و پلشتی انسانها را به حقارتی ترسناک وامیدارد، گویی راه رهایی از این واقعیت تلخ وجود ندارد.
شاید یکی از مهمترین مفاهیمیکه در این کتاب مصداق عینی دارد انسان و شخصیت انسانی در زیر سلطه یک حکومت پلیسی و خفقان آور است. دوستانی که همدیگر را پیدا کرده اند، همدل و همراه بوده و یکدیگر را دوست دارند، شرایط ترس، خفقان، فلاکت، بیکاری وگرسنگی، آنها را به انسانهایی خالی از هرگونه عاطفه و احساسات انسانی بدل نموده و حاضرمیشوند، صرفا برای منافع شخصی خودشان دست به هرکاری از جمله خیانت به نزدیکترین دوستان خود بزنند، تظاهر کنند ، نقش بازی کنند ، پا روی عقاید و افکار خود بگذارند و تن به هر پستی و شنائتی بدهند تا بتوانند هرچند با حقارت و فاصله گرفتن از هرگونه ارزشهای انسانی، صرفا گلیم خودشان را از آب بکشند.
همه ی شخصیتهای داستان در نهایت یا خیانت میکنند و یا یکدیگر را ترک میکنند و شخص اول داستان تنها میماند. تنهایی که از ابتدا انتظارش را دارد. او آینده ای برای خود متصور نیست و این زندگی را جز نابودی و نیستی نمیداند.
جوایزی که این کتاب برنده شده است
برنده ی نوبل ادبیات