- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177556 - 99/3
- وزن: 1.00kg
سال های بحران
نویسنده: محمدناصر صولت قشقائی
به کوشش: نصرالله حدادی
ناشر: رسا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 551
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1366 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ لبه روکش کتاب زدگی مختصری دارد ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
مصور
خاطرات محمدناصر صولت قشقایی
این کتاب دست نوشتههای روزانه محمد ناصرخان صولت قشقایی از فروردین ۱۳۲۹ تا آذر ۱۳۳۲ که سناتور انتصابی مجلس سنا بودند، به صورت کتابی با عنوان “سالهای بحران “ درآمده که به خاطر اهمیت تاریخی این خاطرات از حیث همزمانی آن با مقاطع سخت ولی شیرین تاریخ معاصر، یعنی ملی شدن نفت کشور و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرنگونی دولت محمد مصدق و به نحوة ارتباطات ایشان با مناطق تحت نفوذ یا به وضعیت تعدادی از شهرهای استان فارس درآن مقطع تاریخی نیز تقریباً میتوان پی برد.
صفحاتی از کتاب درباره فراشبند، فیروزآباد، جاده فیروزآباد- عسلویه و. . .
١- یک شنبه ششم فروردین ماه ١۳۲۹: صبح با آقای نفیسی – رئیس بانک کشاورزی ایران – رفتیم به بایگان و تنگ خرقه، آب را ملاحظه کردند. چون در نظر دارم اگر خدا بخواهد سدی ببندم و آب را به وسیلههای ممکنه بیاورم به صحرا برای زراعت و اگر بشود توربینی بگذارم برای استفاده از برق.
۲- پنج شنبه نهم آذر ١۳۲۹: در فراشبند هم یک عدهای حقه بازی کرده از زمینهای فراشبند ملک ما را که زراعت کردهاند، دادهاند به رعیت که باغ بنشانند و با آنها نصف کنند. من این نقشه را بهم زدم و به رعیت دستور دادم هر کس باغ بنشاند از قرار پنج یک عمل میشود. چهارتا برای غارس و یکی برای مالک و آن قانون نصف بهم خورد. از این عمل رعایا خیلی زیاد خوشوقت هستند.
٣- سه شنبه بیستم فروردین ١٣٣۰ صفحه١٣٧: ظهرآمدیم فراشبند، سرهنگ آریا هم بود. مشغول نقشه ملخ کشی شدیم. پسر حاج شاه ویس کلانتر فراشبند هم عروسی دارد. قرارشد صبح پانصد نفر برای کشتن ملخ از فراشبند با ما حرکت کنند. خودم هم میروم وسم و دوا هم میبریم.
۴- سال ١٣٣۰صفحه ۲۵۸: … در این موقع نقشه کشیده شد و مجلسها را دیدند که آقای سید ضیاء الدین طباطبایی نخست وزیر شود و جلسه مجلس تشکیل شد در بین اینکه رای اعتماد بگیرند و آقای رئیس مجلس هم به عرض شاه برساند، آقای جمال امامی به آقای دکتر مصدق اظهار داشت شما که مخالفت میکنید خودتان قبول زمامداری کنید. ( آقای جمال امامیفکر میکرد این مرتبه هم آقای مصدق قبول نخواهند کرد، ولی یک نفر از رفقای صمیمی که مطلع بود اطلاع داد که کار { از کار }گذشته است و آقای سید ضیاء الدین زمامدار خواهد شد. آقای مصدق کهنه کار و باهوش در جواب آقای جمال امامی اظهار داشت: قبول دارم. درمجلس رای اعتماد گرفتند و به آقای مصدق رای داده شد.
۵- پنج شنبه شانزدهم بهمن ماه ١٣٣١صفحه ۳۴۴: ازصبح عده زیادی از شیراز آمدند من جمله یک نفر مهندس به نام بهمنش برای نقشه برداری راه بندر عسلو، سفارش نامه برای کلانتران محل گرفت و عصر هم همگی رفتند….
این نامه گرچه به سرعت راه به کتابهای تاریخ باز کرد و حتی در کتابهای درسی نشست، ولی به زودی از جانب گروههای ملی زیر سوال رفت. شک و تردیدها آغاز شد.نخست، سوال این بود که «این نامه و پاسخ آن تا به حال کجا بوده و چه طور ٢٥ سال دارندگان، آن را مخفی داشتهاند؟» و به دنبال آن، سوالهای دیگر ... هر سوال پاسخی آورد.
تا آنجا که موضوع کتابی شد و سرانجام کار به خطشناسی رسمی کشید و این ادعا که یکی از فرزندان آیتاله کاشانی ابوالمعالی- قادر بوده است که خط پدر را چنان تقلید کند که در زمان حیات آیتاله کاشانی نیز کسی قادر به تشخیص آن نبوده است، ادعایی که چند تنی نیز مؤید آناند.