- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 164634 - 57/6
- وزن: 0.50kg
سالنامه تیمارستان
نویسنده : غلامحسین میرسپاسی
ناشر: توانا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 145
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1326 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ واجد تصویر محمدرضا شاه
مروری بر کتاب
مصور - اسناد
شرح وضعیت بیماران روانی
در ایران تاریخ روانپزشکی قدمتی همچون طب دارد. در قرون وسطی که بیماران روانی را در غرب به بهانهٔ جادوگری یا جنزدگی تنبیه یا شکنجه یا غل و زنجیر میکردند در ممالک اسلامی بخصوص ایران رفتاری انسانی با آنان در پیش میگرفتند و با گیاهان داروئی، عطریات، موسیقی و روشهای مشابه مشاوره، آنان را درمان کرده یا در آسایشگاههای خاصی نگهداری میکردند. رازی وابن سینا در کتاب هایشان به اختلال های روانی همچون مالیخولیا، شیدائی (مانیا) و سرسام (دلیریوم) اشاراتی داشتهاند. آنان برای بیماران خود روان درمانی کرده و اثر هیجان را بر دستگاه قلبی – عروقی شرح دادهاند.
دیوانهخانه یا دارالمجانین تهران که در دهههای بعد نام آن به تیمارستان (پس از تصویب لغات جدید فارسی در سالهای 1320-1314 هـ.ش) تغییر یافت و در دهههای چهل و پنجاه آنجا را بیمارستان روانی خواندند و نام «رازی» هم به آن گذاشتند، در ابتدا فقط 100 نفر ظرفیت داشت ولی در سال 1303 که پزشکان هیات صحیه جامعه اتفاق ملل از آن دیدن کردند 112 مریض در آنجا بستری بودند که شامل 69 تن مرد، 41 نفر زن و دو کودک بودند.
روان پزشکی نوین ایران با تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 آغاز شد. در سال 1316 دپارتمان در دانشکده طب شروع به آموزش دانشجویان کرد. نخستین استادان روانپزشکی عمدتا در فرانسه آموزش دیده بودند و در این بین نام دو استاد دکتر عبدالحسین میرسپاسی و دکتر حسین رضاعی که در واقع پیشگامان علم روان پزشکی نوین در ایران بودنداز همه معروف تر بودند.
پیش از تاسیس بیمارستان روزبه در سال 1325، بیماران روانی در تیمارستان هایی نگهداری میشدند که وضع مناسبی نداشتند. اما روانپزشکی نوین ایران با تاسیس بیمارستان روزبه وارد مرحله نوینی شد.
از سالها قبل تا سال 1297 در بیمارستان دولتی (محلی کنونی مرکز پزشکی سینا) چند زیرزمین با درهای آهنی به بیماران روانی اختصاص داشت. در این سال در اثر حادثهای این قسمت از بیمارستان دولتی جدا شد. و به شهربانی واگذار شد. شهربانی نیز بیماران را به ساختمانی در باغ اکبر آباد انتقال داد و به این ترتیب بیمارستان تهران که مبدا تاریخچه روانپزشکی نوین ایران است به وجود آمد. در این ساختمان 2 طبقه چندین اتاق 2×1 متر که فقط سوراخهای کوچکی برای روشنایی و نیازهای ضروری در آنها تعبیه شده بود وجود داشت که 26 بیمار مرد و 16 بیمار زن در آنجا نگهداری شده و توسط 3 نفر پاسبان مراقبت میشدند.
تقریبا نیمی از بیماران در اتاقهای کوچکی به اندازه تقریبی 5/2 در 5/2 متر (8 پا در 8 پا) تحت نظر بودند که مانند سلول زندان بوده است. این اتاقها کاملا لخت بوده و هیچگونه وسیلهای در آنها دیده نمیشد. ولی از نظر نور در شرایط خوبی بود. درب آنها آهنین و کف آنها کاشی بود. در میان هر اتاق یک جوی فاضلاب قرار داشت که به منظور شستشوی اتاق به کار برده میشد. حصیری کف هر اتاق پهن شده بود که به منزله رختخواب بود.
افراد مریض در شرایط ابتدایی نگهداری میشدند اما اتاقها پاکیزه بود و پزشکان خارجی بازدیدکننده هیچ علامت آلودگی، ادرار، مدفوع و بوهای کریه در آنجا ندیدند و استشمام نکردند. این دیوانگان افراد خطرناکی بودند که در چنین سلولهایی نگهداری میشدند. مابقی که آرامتر بودند در بخشهای عمومی که در هر کدام 8-6 تخت چوبی قرار داشت به سر میبردند. بعضی از دیوانگان که از طبقات مرفه بودند در اتاقهای اختصاصی زندگی میکردند.
دیوانههای زن نیز در بخش جداگانه نگهداری میشدند. موهای سر کلیه دیوانهها اعم از زن و مرد را تراشیده بودند. پزشکان خارجی اظهار نظر کرده بودند در ایران آن زمان که سیفلیس رواج زیادی داشت انتظار میرفت که فلج به علت سیفلیس زیاد وجود داشته باشد اما در زمان بازدید پزشکان جامعه اتفاق ملل از تیمارستان تهران فقط دو مورد بیمار مبتلا به سیفلیس در دیوانهخانه وجود داشت. سیفلیس مغز هم در ایران بسیار کم بود.
در سال 1302 هـ.ش، 79 مریض از دارالمجانین مرخص شده بودند. این افراد یا معالجه شده یا میتوانستند با کمک دوستان خود زندگی کنند. بودجه دارالمجانین در آن زمان بسیار کم و فقط 280 لیره در ماه بوده است. در سالهای بعد تعداد دیوانگان بسیار شد. بیشتر دیوانگیها در ماههای گرم تابستان آغاز میشد. بعضی از سرمایهداران و تجار وقتی ورشکست میشدند خود را به دیوانگی میزدند و به تیمارستان انتقال مییافتند تا طلبکاران سراغشان نروند. هنگامی که قانون نظام اجباری وضع شد نیز بعضی از مشمولان دست به اعمال جنونآمیز میزدند تا بگویند دیوانهاند و از اعزام به سربازی معاف شوند.
چون دیوانگان درباره جنایت و جرایم فاقد مسوولیت هستند عدهای از کسانی که مرتکب قتل میشدند نیز خود را به دیوانگی میزدند اما اطباء حقههای همه این مدعیان جنون را کشف کرده و نمیگذاشتند آنها به حال خود گذاشته شوند. معروفترین کسی که او را در سال آخر حیاتش به تیمارستان بردند مرحوم سیداشرفالدین گیلانی مدیر روزنامه فکاهی و طنزنامه نسیم شمال بود که عمرش در تیمارستان به پایان رسید و آن گویا در سال 1313 هـ. ش بوده است.
فهرست
بخش اداری
بخش علمی
نوشته ها و افکار میهمانان تیمارستان
تیمارستان های کشور