- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 163967 - 65/4
- وزن: 1.00kg
زهرالربیع
نویسنده: سیدنعمت الله جزایری
ناشر: ناصرخسرو
زبان کتاب: عربی
تعداد صفحه: 435
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1345 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو
مروری بر کتاب
گراور از روی نسخه چاپ سنگی سال 1291 بیروت
کتاب حاضر ترجمه کتاب زهرالربیع است که نویسنده این اثر سید نعمت الله جزایری که از مجتهدان عصر صفویست سالها این کتاب را بعربی انهم در حوزه علمیه و محدوده اش به چاپ می رسانید.تا در اوایل 1300 بفارسی برگردانده شد و شامل حکایات و لطیفه ای ان زمان است پیرامون دین و دینداران.
در ابتدای کتاب امده سخنان طریفه و حکایات ظریفه که مطالعه انها مفرح دماغ و دافع ملال و مذاکره انها مقوی قلب و رافع کلال است.در ضمن ان درج فرموده کسانیکه بلغت فارسی همزبان و مانوس از دریافت مطالعه عربیه محروم و ناتوان و از این رهگذر پیوسته در حیرت و افسوس اند از ادراک فواید ان کتاب بی بهره و نصیب ماند لاجرم نواب کامیاب قدوسی ماب مسند ارای انجمن امارت و مکرمت زینت افزای محفل رفعت و عزت و نجدت و بزرگواری که ساحت پر فیض و سعادتش ....
ترس از خدا
حضرت علی مردی را دید که با عجله نماز می خواند. شلاقی بر او زد. مرد نماز بعدی را آرام خواند. حضرت گفت:کدام نماز بهتر بود؟مرد گفت: نماز اولی بهتر بود، چون در آنجا ترس از خدا داشتم و در دومی از تازیانه تو می ترسیدم.
عسل و ...
پسری به معلم خود گفت: به خواب دیدم که به گه آلوده ام و روی تو عسل نشسته است. معلم گفت: این اعمال بد تو و اعمال خوب من است.پسر گفت بقیه خواب را بشنو؛ دیدم که تو با زبانت مرا می لیسی و من تو را می لیسم. معلم گفت: خواب بدی دیدی....
مرد نزد حجاج نشسته بود ناگاه بیاختیار ظرطه از او صادر شده و از این معنی بسیار منفعل شده شرمنده گردید حجاج خواست تا رفع خجالت او گردد به او گفت خراج را از تو برداشتم اگر حاجت دیگر داری بخواه تا برآورم اتفاقاً اعرابی را حاضر آورده بودند و حجاج ارادهی کشتن او داشت آزادمرد به حجاج گفت خواهش من آنست که این اعرابی را به من ببخشی و از قتل او در گذری حجاج عرب را عفو نمود چون آزادمرد از مجلس بیرون آمد اعرابی به عقب او میدوید و دبر او را میبوسید و میگفت پدر و مادرم فدای دبری که خراج بر دارد و مردم را از کشتن نجات دهد...