- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 91832 - 34/2
- وزن: 0.20kg
- SKU: 46639
زنی کوچک
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: کامل روزدار
ناشر: اشاره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 112
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
با نقد و تفسیر
کافکا در ژوئیه ۱۸۸۳ در پراگ به دنیا آمد. آثار کافکا عمدتا در مورد تناقضات زندگی می باشد. او در مورد خودش می گوید : «من یک نویسنده هستم حتی اگر چیزی ننویسم.» او در سال ۱۹۲۴ درگذشت.کافکا این داستان را در اواخر زندگی خود یعنی در اواسط نوامبر سال ۱۹۲۳ به رشته تحریر در آورد.
داستان «زنی کوچک» یک استثناء به نظر می آید ، زیرا در این داستان سخنی از هنر در میان نیست. راوی داستان ، روحیات و طرز برخورد زنی را مورد توصیف قرار می دهد که در محل زندگی اش به سر می برد. او پیش از آن که سخنی از مسئله اصلی به میان آورد ، نخست کمی وضع ظاهری این زن را توصیف می کند. او بعد می گوید که این زن کوچک همیشه از دست او ناراحت و عصبانی است ...
«او زن کوچکی است؛ ذاتا اندام بسیار باریکی دارد، ولی با این همه، شکم بند خود را محکم بسته است؛ همیشه او را در همان لباس می بینم، لباسی از پارچهای به رنگ زرد مایل به خاکستری و تقریبا به رنگ چوب که با تعدادی منگوله و یا اجسامی شبیه به دگمه و به همان رنگ تزیین شده است. او هرگز کلاه بر سر نمیگذارد. موی بور کدرش صاف است و هر چند گیسوان خود را باز نگه میدارد، نامرتب به نظر نمیآیند. علیرغم آن که شکم بندش را محکم بسته است، به راحتی میتواند تحرک داشته باشد. البته در این تحرک مبالغه میکند.
دستها را با طیب خاطر به کمرش میزند و به طرزی غیرمنتظره بالا تنه خود را به یکباره و به تندی به طرف پهلو میگرداند. تنها در صورتی میتوانم تأثیری را که دستش بر من میگذارد، بازگو کنم که بگویم، تاکنون دستی همانند دست او هرگز ندیدهام که هر یک از انگشتها چنین آشکار حد و مرزی با یکدیگر داشته باشند؛ ولی با این همه، دست او از لحاظ آناتومی دارای هیچ خصوصیتِ عجیبی نیست و دستی است کاملاً عادی.
به هر حال این زن کوچک از دست من به شدت ناراضی است، همیشه ایرادی به من دارد، همیشه از طرف من اجحافی به او شده است، من مدام و در هر لحظه او را ناراحت و عصبانی میکنم؛ اگر میشد زندگی را به بخشهای بسیار کوچکی تقسیم کرد و هر یک از این بخشهای کوچک را بهطور جداگانه مورد قضاوت قرار داد، مطمئنا هر بخش کوچکی از زندگی من برای او اسباب ناراحتی و مزاحمت میبود.»