- موجودی: موجود
- مدل: 181837 - 11/4
- وزن: 0.20kg
زنی که دهانش گم شد
نویسنده: ماهرخ غلامحسین پور
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 150
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1398 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
نماشکی ریخت روی بالش اطلس گلدوزی شدهای که از بازار کارناتاکا خریده بودند و به طنازی قویی که میگفتند میرفته تا بمیرد، نرم و آرام خوابش برد.
فردای آن روز که رخت و لباسش را میچپانده توی چمدان. متین بیهوا سر رسیده و پرسیده کجا؟
شرمیلا گفته بمبئی.
اصلا بمبئی چطور یکباره به ذهنش رسیده؟چرا نگفته مثلا احمدآباد یا تامیلنادو؟ شرمیلا میرفت با یکی از این فسیلهای فئودال ، با یک انبان پارچهی رنگی و جواهرات و قفل و رنبیلی که بهشان چسبیده و دوتی کرمرنگ و اتچکین و عمامهی قرمز میپوشند ، زندگی کند ودامنهای تنگ ماهوت خوشپوشش بشود ساری بنارسی. روز عید دیوالی عروسی کردند و یک ماه بعد برش گرداندند. خودش را نه. تن جزغاله شدهاش را دراز به دراز ...