- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188510 - 115/3
- وزن: 0.40kg
زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم دکتر حسن حبیبی
ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 336
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 1
کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
زندهیاد دکتر حبیبی در سال ۱۳۱۵ش در تهران به دنیا آمدند. تحصیلات ابتدایی و عالیه را در تهران به پایان رسانیدند و در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی و حقوق فارغالتحصیل شدند. مدتی بعد راهی فرانسه شدند و در رشتۀ حقوق و جامعهشناسی ادامۀ تحصیل دادند و در این دو رشته صاحب درجۀ دکتری شدند. حضور ایشان در فرانسه و آشنایی با روش تحقیق در مسائل علوم انسانی، از وی اندیشمندی صاحبنظر ساخت که بعدها به مدد دانش و اطلاعات عمیقی که در مسائل حقوقی و جامعهشناسی کسب کرده بودند، توانستند آثار ارزندهای را تألیف و ترجمه نمایند.
در شناخت مسائل و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی انسانها ــ که عمیقاً دغدغۀ خاطر ایشان بود ــ دست به یک رشته مطالعات و تألیفاتی زدند که بتوانند «راهکارهای تازهای» را نشان دهند. او با مطالعات روشمند و با بهرهگیری از دانش شرق و غرب توانست آثاری ماندگار از خود به یادگار گذارد. در سال ۱۳۵۶ کتاب افضلالجهاد و عمار اورزگان را ترجمه کردند و برای نشان دادن وضع مسلمانان در روسیه، در سال ۱۳۵۷، اسلام و مسلمانان در روسیه را ترجمه و به چاپ رساندند.
عهدین، قرآن و علم، اثر موریس بوکای از جملۀ آثار وی در زمینۀ مسائل دینی بود که استاد ترجمه و در سال ۱۳۵۷ به چاپ رسانیدند. در فرانسه با آثار ژرژ گورویچ آشنا شدند و تعدادی از آثار وی را که در زمینۀ اخلاق و جامعهشناسی بود ترجمه کردند که از آن جمله میتوان به اخلاق نظری و علم آداب (۱۳۵۸)، جبرهای اجتماعی و اختیار یا آزادی انسانی (۱۳۵۸) اشاره کرد. حقوق بینالملل عمومی تألیف نگوین کُکدین و پاتریک دییه و آلن پله در دو جلد (۱۳۸۲)، در جستوجوی ریشهها (۱۳۷۳)، منطق حقوق و انفورماتیک حقوقی (۱۳۷۳)، یک حرف از هزاران دربارۀ برخی از مسائل جامعهشناسی از جملۀ آثار دیگر ایشان است. استاد در زمینههای مختلفی چون جامعهشناسی، حقوق، تاریخ ادب فارسی، فلسفه، حرفی برای گفتن داشتند.
مقالاتی که مینگاشتند از سر تفنّن نبود، بلکه هدفدار بود. مخاطبش معلوم بود، برای هر زمینۀ تحقیقی طرحی داشتند و راهکارهایی عرضه میکردند. استاد حبیبی با منش انسانیای که داشتند در پی افکندن بنای کاخ بلند اخلاق و معنویت در جامعه بودند و گویی این جمله را زمزمه میکردند که: «از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست». با هر طبقهای نشست و برخاست میکردند: غنی و فقیر، عالِم و عامی، پیر و جوان، از منظر وی فرقی نداشتند. با هنرمند و سیاستمدار و ادیب و دانشجو و معلم به زبان خود آنان صحبت میکردند.
استاد فرهیخته قدر عالمان را میدانستند و با تواضع و فروتنی از این طبقه یاد میکردند. به خاطر دارم وقتی که در مقام معاوناولی بزرگداشتی برای زندهیاد دانشپژوه در تالار ریاست جمهوری برگزار شده بود، چون استاد دانشپژوه ــ که روانش شاد باد ــ به مجلس وارد شد، به استقبال ایشان رفتند و بوسه بر دستان استاد زدند و این صحنه چنان گیرا و تأثیرگذار بود که تا دقایقی صدای کف زدنها قطع نمیشد. استاد نمونۀ یک انسان کامل و بااخلاق بود. دستگیر مستمندان بود. جهان مادی برای وی بهمثابۀ پر کاهی بود. ایشان میفرمودند: خداوند بیش از آنچه من مستحق آن باشم، به من داده است. مگر نمیبینی سالم و تندرست هستم، این هدیۀ خداست.