- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 160634 - 38/6
- وزن: 0.50kg
زندان زنان آمریکا
نویسنده: وین سنت بارنز
مترجم: غلامحسین قراگوزلو
ناشر: اردیبهشت
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 379
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ : 3
کمیاب - کیفیت : در حد نو ، جلد و صفحات کتاب بر اثر فشار کمی تاب دارد
مروری بر کتاب
سرگذشت هیجان انگیز زندان یا ندامتگاه زنان
الینور، دختری که در خانواده ی فقیری بزرگ شده است در اثر ماجرایی مجبور به ترک زادگاه خود می شود و تنها، بدون هیچ پول و کاری، سرگردانِ شهری غریب می گردد. در آنجا تحت تاثیر دختری که اتفاقی با او آشنا شده برای اولین بار دست به سرقت و کلاهبرداری کوچکی می زند.
بعد از آن پشیمان شده و کاری پیدا می کند ولی پلیس او را به جرم سرقت دستگیر و زندانی می کند و از آن به بعد زندگی او به کل تغییر کرده و با زندگی و قوانین پشت پرده ی زندان های آمریکا آشنا می شود و تلاش برای زنده ماندن…
آنشب نور چراغ خوابگاه هم آن روشنی قبل را نداشت و به نظر من تیره و غم آلود می آمد، باد تندی در خارج از محیط زندان شروع به وزیدن کرده، با هر وز ش، موجی از برگ های خشک و زرد درختان را به زمین می ریخت و سپس چون کولی سرگردان و بی پناهی آنها را با خود به هر سو می کشید و به هر طرف آواره می ساخت. گاه هم آنها را به صورت دودکشی بد منظره بدور هم می چرخاند و منظره ناخوش آیندیی به وجود می آورد.
بله تا بوده همین بوده، ای بسا روزهای بهاری که همین باد با هر وز ش خود ش دامنی از گل و شکوفه های نوشکفته را با خود به هر طرف می پاشید و همه جا را زا بوی عطر آنها معطر می نمود، نه چون حال که با هر وز ش شلق به تن باقیمانده گل و سبزه های نیمه جان می کشید، و آنها را به هر طرف می پاشید. تازه از شام خوردن مراجعت کرده، افسرده و غمگین زیر همان نور کمرنگ چراغ خوابگاه ، روی تخت خود چمباته نشسته، زانوها را در بغل فشرده، غرق در افکار خود پیش آمدهای ناگوار آنروز را به خاطر می آوردم، که ناگهان متوجه حضور سرپرستار کشیک شب شدم. به آرامی جلو آمد تا به نزدیک تخت رسید، لبه تخت در کنار من نشست.
این سرپرستار هامفری زنی بسیار خشن و در عین حال سخت گیر و بی عاطفه، درشت استخوان و زورمند بود. عینا مثل یک کوه گوشت با صورتی بسیار درشت و مهیب، چشمانی سیاه و ریز و کمی موذی که از پشت عینک ذره بینی ا ش تا مغز استخوان آدم نفوذ می کرد.