- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 149326 - 110/6
- وزن: 0.70kg
ریشه های شرقی تمدن غربی
نویسنده: جان هابسون
مترجم: عبدالله فرهی
ناشر: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 672
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
اغلب تصور میشود که از دورۀ یونان قدیم تا به حال اروپاییان همواره در مسیر توسعه و پیشرفت پیشگام بودهاند و شرق در داستان تاریخ توسعه جهان، گوشهنشین بوده است. نگارنده در کتاب حاضر استدلال میکند که دو فرایند، پیدایش «غرب شرقی» را ممکن ساخته است. نخست آن که، هر نقطۀ عطف قابل توجهی در تاریخ که به نام اروپا رقم خورده است، مانند ایدهها و انواع فنآوری، همگی تا حد زیادی کپیبرداری و شبیهسازی نوآوریهای شرقی بودهاند؛ دیگر آن که ساختن هویت اروپایی بعد از سال 1453 م به گسترش «امپریالیزم» انجامید که در خلال آن اروپاییان توانستند منابع شرقی مانند نیروی کار و بازارها را به چنگ خود درآورند.
بدینسان، نگارنده مردم شرق را که تاکنون در داستان تاریخ توسعۀ جهان، جایگاه حاشیهای داشتهاند، پیشگام قرار میدهد. وی همچنین تلاش کرده است تا مخاطب را از موشکافیها، سئوالات و شواهد خود نسبت به آثار، تحلیلها و گفتههای تاریخی موجود دربارۀ تاریخ تحول توسعه در جهان آگاه سازد.
با توجه به حرکت شتابنده جامعه جهانی به سمت تعامل و گفتگوی میان فرهنگها و تمدنها، و بلکه حتّی تضارب و برخورد میان آنها، و بالأخره ضرورت تقویت روحیه خودباوری در درون جامعه خود، به نظر ضروری میرسد که در همین راستا، باید با داشتههای خود آشنا شویم و به اصلاح برخی باورهای غلط رایج در میان برخی افراد جامعه مبنی بر عدم توانایی خود در دستیابی به پیشرفت و فتح قلّههای دانش و معرفت بپردازیم.
کتاب ریشههای شرقی تمدّن غربی از جمله کتابهایی است که سعی دارد با طرح پرسشهایی اساسی در مورد چگونگی پیدایش و ظهور جهان غرب و سهم شرقیها در این زمینه و ردّ برتری و تفوّق اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی غرب تا پیش از قرن هجدهم، بسیاری از روایتهای حاکم موجود، مبنی بر برتری غرب و فرومایگی شرق در طول تاریخ (بهویژه از زمان یونان باستان تاکنون) را مورد تردید قرار دهد. این کتاب نوشته دکتر جان هابسون، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه شفیلد انگلیس میباشد و در سال ۲۰۰۴م. توسط مؤسسه انتشاراتی دانشگاه کمبریج، چاپ و منتشر شده است و ظرف مدّت دو سال، پنج بار نیز تاکنون تجدید چاپ شده است. چاپ پنجم این کتاب، همراه با برخی اصلاحات از سوی مؤلف در سال ۲۰۰۶م. منتشر شده و همین متن نیز معیار ترجمه قرار گرفته است.
این کتاب، به دیگر زبانهای دنیا نیز در حال ترجمه میباشد و تاکنون به چهار زبان عربی، یونانی، کرهای و ترکی چاپ و منتشر شده است و به چهار زبان چینی، کرواتی، اسپانیایی و سوئدی نیز درحال ترجمه میباشد. هابسون، تاکنون شش کتاب و تعداد زیادی مقاله منتشر کرده است که این کتاب، در میان دیگر آثار منتشر شده از سوی او، برجستهترین اثر وی محسوب میشود. وی، این کتاب را دقیقاً در راستای مهمترین حوزه پژوهشی مورد علاقه خود، یعنی تحقیق در حوزه روابط بین تمدنها در بافت و حوزه گستردهتر جهانیشدن، همراه با تفکّری انتقادی نسبت به اندیشه اروپامحوری حاکم بر تاریخ جهان/جامعهشناسی تاریخی، و روابط بینالملل نوشته است.
نویسنده در این کتاب، ضمن بررسی نظریّههای فکری حاکم بر جهان غرب، بهویژه نظریّههای مبتنی بر اندیشههای مارکس و وبر، سعی در شناسایی خصیصهها و ویژگیهایی دارد که از سوی طرفداران اندیشه اروپامحوری به شرقیها نسبت داده شدهاند، و در ادامه نیز اثبات مینماید که دادن چنین نسبتهایی به شرق، امری کاملاً خلاف واقع و معارض با گزارههای موجود، و صرفاً ناشی از حس خودبرتربینی و تکبّر و نخوت اروپاییهاست، تمایلاتی که شاهد ظهور و رشد آنها از نیمه دوّم قرن هجدهم در اروپا میباشیم....
در این کتاب خواننده چیزی دربارۀ منازعۀ اعطای مقام، جنگ سیساله یا پیمان صلح وستفالیا نخواهد یافت. در حالیکه، دربارۀ انجمنها و گروههای بازرگان ایتالیایی بحث خواهیم نمود و نشان خواهیم داد که آنها همواره همچون انسانهایی مقلّد به اقتباس از توسعه و پیشرفتهای مبتکرانۀ خلق شده در اقتصاد جهانی تحت رهبری شرقیها پرداختهاند. رنسانس اروپا و انقلاب علمی بیشتر از منظر و زاویه خاورمیانه اسلامی و شمال آفریقا مورد ملاحظه و بررسی قرارگرفته است تا توسکانی. داوینچی، فیچینو و کوپرنیک در حضور افرادی همچون ابنشاطر، خوارزمی و طوسی زانو میزنند. و واسکوداگاما کمکم در پرتو تلألؤ و درخشش آسیا همچون سایهای موهوم و کمرنگ به حواشی رانده میشود.
در این کتاب هیچ ذکری از الیزابت اول ، اُلیوِر کراموِل و ملکه ویکتوریا به میان نیامده است، و لویی چهاردهم و فردریک ویلیام، برگزیننده کبیر ، هم صرفاً در چ هره افرادی نیازمند دفاع و ضعیف در برابر همتایان شرقی خود، به تصویر کشیده شده اند. چراکه در عمدۀ دوران مورد بحث این کتاب، شهرهای مادرید، لیسبون، لندن و ونیز در برابر شهرهای بزرگی همچون بغداد، قاهره، کانتون و کلکته جزو جاهای دور افتاده و محلی محسوب میشدهاند. با توجه به اینکه صنعتیشدن بریتانیا صرفاً مرحلۀ نهایی انتقال بسیاری از ابتکارات و اختراعات پیشین صورتگرفته در چین میباشد، باید گفت که افتخار به نمایشگاه بزرگ قدیمی لندن تنها از تکبر و نخوت ناشی میشود و فرایندهای اتکای به دولت، صنعتی شدن نظامی مآبانه و حمایتگرایی سیاست حمایت از تولیدات داخلی، صرفاً در درون بافت و محیط بریتانیا مورد طرح و اجرا قرار گرفتهاند و نه ژاپن عصر میجی.
و بالأخره به عنوان آخرین اما نه بیاهمیتترین مطلب باید گفت که به جای «صنعتیشدن دیرهنگام» آلمان، خواننده با بحثی درباره «توسعه و پیشرفت زودهنگام» ژاپن در عصر توکوگاوا مواجه خواهد شد. به طور کلی، خواننده چیزهای بسیار بیشتری درباره شرق- به ویژه خاورمیانۀ اسلامی، شمال آفریقا، هند، جنوب شرق آسیا، ژاپن و بالاتر از همه، چین- خواهد آموخت، و البته در همین راستا چیزهای جدیدی نیز دربارۀ غرب و ریشهها و خاستگاههای آن یاد خواهدگرفت. از همین رو، خوانندگانی که در انتظار برخورد، با همۀ عوامل و جزئیات خاص کیفیت و چگونگی توسعه و پیشرفت غرب، صرفاً از منظری اروپایی میباشند، به ناچار ناامید خواهند شد.
با وجود این، قصد من نیز دقیقاً ناامید کردن و مأیوس ساختن چنین خوانندهای، و در عین حال مواجه ساختن او با تاریخ گمشده ای است که در آن به بیان چگونگی فراهم نمودن امکان ظهور و پیدایش غرب توسط شرق پرداخته شده است. چه خواننده کاملاً توسط مباحث خاص طرح شده از سوی من در این کتاب که از جهاتی برای من حائز اهمیت میباشند، متقاعد شود و چه حتّی بالاتر از آن موجب تجدیدنظر و ایجاد نگاهی نو از سوی وی در قبال این مباحث شود، به هرحال این برای من مهم و جالب و حاکی از بصیرت خواننده خواهد بود.