- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 155942 - 86/7
- وزن: 0.30kg
ریشه های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی
نویسنده: مریم حسینی
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 288
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1396 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
در آینه این کتاب که گنجینهای از دانش و حاصل عمری پژوهش هدفمند از خانم حسینی استاد دانشگاه الزهرا است ، تلاش شده از چهره زن در ادبیات حماسی ، منظومههای عاشقانه ، ادبیات عرفانی و تعلیمی و همچنین روایتهای عامیانه کدورتزدایی شود ؛ بیآنکه کتاب شمایلی از مردستیزی و فمینیسم افراطی در ذهن بگذارد. این بزرگواری زنانه که نمیخواهد با مردان همان ستمی را بکند که مردان در حق زنان روا داشتهاند ، برای قلمبهدستی مثل من آمورنده است. شاید به خاطر آنکه نویسنده ظاهرا به اصل مشی - مشیانهای یا «نر – مادگی» قائل است و به آن اشاره میکند.
«زن ستیزی یامیزوژینی عبارت است از تنفر یا بیزاری از زنان که غالبا از طرف مردان نسبت به جماعت زنان اعمال می شود». «دربارة سیما و تصویر یا به تعبیری جایگاه زن در ادبیات سخن گفتن تازگی ندارد، بلکه این موضوع بارها و بارها از منظرهای گوناگون مورد توجه قرار گرفته است. در همة مواردی که این بحث درگرفته، پرسشی که مطرح می شود، این است که چرا سیمای زن در ادبیات ایران به خصوص ادبیات کلاسیک، تصویری کژ و کوژ و ناخوشایند است و بیش تر میراث ادبی ما، حاوی نمایشی نه چندان درخور از زنان است.
در پاسخ به این پرسش، منتقدان تلاش کرده اند تا ضمن بحث دربارة چگونگی این تصویر، نمونه هایی از آن را بیاورند و دربارة چند و چون آن صحبت کنند. وقتی درست دقت کنیم، می بینیم که در ادبیات فارسی، تصویر واقعی از زنان به دست داده نشده است. آنچه دربارة آن صحبت می کنیم، در حقیقت نمایشی از موجودی به نام زن است که هیچ جا حضور نداشته و چون حضور نداشته و قلم در دست مردان بوده است، سیمای او را به هرگونه ای که پسند ایشان بوده ترسیم کرده اند».
نویسنده تلاش کرده است؛ «بحث دربارة زن در ادبیات ایران را در دو حوزة بزرگ شعر و نثر پارسی، بررسی کند. البته با توجه به این که محدودة مطالعه و بررسی در این کتاب، ادبیات کلاسیک ایران است، دورة معاصر شامل این مطالعه نمی شود».
کتاب با ذکر گوشهای از میراث شوم زنستیزی و زنکشی در آثار بزرگانی چون سعدی ، خاقانی و سنایی بخشی از ریشههای عقبماندگی ادبیات مردسالار را به رخ میکشد بیآنکه قلم به زهر کینهای آلوده شود :
از بخشهای تاسفبار خاقانی تعداد ابیاتی است که این شاعر شروانی درباره تولد دختر یا دختران خود سروده است. او زاده شدن دختر را اسباب سرافکندگی خود میداند و چون نوزاد دختر درمیگذرد، مرگ او را عمر دوم و مایه شادی تلقی میکند:
پسرفکنده شدم چو دختر زاد
بر فلک سر فراختم چو برفت
بودم از عجز چون خر اندر گل
بر جهان اسب تاختم چو برفت
ماتم عمر داشتم چو رسید
عمر ثانی شناختم چو برفت
محنتش نام خواستم کردن
دولتش نام ساختم چو برفت