- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 99810 - 209/5
- وزن: 0.45kg
- SKU: 54971
رویای نیمه شب
نویسنده: مظفر سالاری
ناشر: کتابستان معرفت
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 280
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 3
مروری بر کتاب
داستانی عاشقانه را با زمینهی مذهبی روایت میکند. هاشم، جوانی پاکسیرت از اهل سنت به ریحانه، دختر شیعهمذهب علاقهمند میشود. او در راه وصال با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه است.
پدربزرگ از پشت قفسه ها بیرون آمد و به گوشواره ای زیبا و گران بها که من طراحی کرده و ساخته بودم،اشاره کرد.خوشحال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛هرچند بعید میدیدم که مادرش زیر بار قیمت آن بود.گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم. طراحی و ساخت این گوشواره را گرفت و ورانداز کرد. واقعا قشنگند،ولی ما چیزی ارزان قیمت میخواهیم.
مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت،با نگاه گوشواره های قبلی را جست و جو کرد.پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت جعبه را به طرف مادر ریحانه سراند. از قضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است. در دلم به پدر بزرگ آفرین گفتم از خدا میخواستم که ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود.قیمت واقعی اش ده دینار بود یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم.
پدربزرگ به جای اولش برگشت. "اجازه بفرمایید! من میخواهم نظر ریحانه خانم را بدانم. تو چه میگویی دخترم؟ خیلی ساکتی." کنجکاوانه به ریحانه نگاه کردم تا ببینم چه میگوید. شبحی از صورتش را در نور دیدم. همان ریحانهی روزگار گذشته بود. از وقتی آمده بود، به جعبهی آیینهی کنارش نگاه میکرد. انگار جواهرات مغازه برایش جذابیتی نداشتند. دستش را باز کرد و دو دیناری را که در آن بود نشان داد. "شما مثل همیشه مهربانید، اما فکر میکنم این دو سه سکه به اندازهی کافی گویا باشند." آهنگ صدایش آشنا، اما غمگین بود.