- موجودی: موجود
- مدل: 198050 - 63/2
- وزن: 0.50kg
رویای سلت
نویسنده: ماریو بارگاس یوسا
مترجم: کاوه میرعباسی
ناشر: صبح صادق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 464
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
سه روز بیشتر در لئوپولدویل نماند و سراغ کسی هم نرفت. در آن حالت روحی، دل و دماغ و حوصلهی ملاقات با مقامات و آشنایان را نداشت و نمیخواست ناچار شود دربارهی سفرش به کنگوِ میانه و علیا و آنچه در آن چند ماه دیده بود صحبت کند و صد البته، دروغ تحویلشان بدهد.
تلگرافی رمزی برای وزارت امور خارجه فرستاد و اطلاع داد مدارک و مطالب کافی در اختیار دارد که افشاگریها دربارهی بدرفتاری با بومیان را تأیید میکنند. اجازه خواست برای نگارش گزارشش به مستعمرهی پرتغالی مجاور برود تا بتواند آسودهتر و بیآنکه تحت فشار سرویس کنسولی در «بوما» باشد کارش را انجام دهد. و دادخواست مفصلی هم برای دادستانی دیوانعالی لئوپولدویلِ کینشازا تنظیم کرد که در عین حال اعتراضیهای رسمی بود به رویدادهای «والا»، و در آن انجام تحقیقات مقتضی و مجازات عاملان فجایع تقاضا شده بود.
شخصاً نوشتهاش را به دادستانی برد. کارمندی، که ظاهراً چشمش آب نمیخورد این عریضه راه به جایی ببرد، به او قول داد همین که دادستان، حقوقدان لوورویل، که همراه رئیس ادارهی ثبت اسناد تجاری شهر، موسیو کلوتار، به شکار فیل رفته، برگشت موضوع را تمام و کمال به اطلاعش برساند.
راجر کِیسمِنت با قطار به «ماتادی» رفت و فقط یک شب را آنجا گذراند. از آنجا با یک کشتی باری به سمت «بوما» سرازیر شد. در دفتر کنسولی تلی نامه و تلگرافی از رؤسایش به دستش رسید که با سفرش به «لوآندا» برای تنظیم گزارش موافقت کرده بودند. باید در اسرع وقت و با حداکثر جزئیات ممکن آن را مینوشت. در انگلستان، بازار افشاگری علیه «کشور مستقل کنگو» بسیار داغ بود و مهمترین نشریات در آن شرکت داشتند، «شقاوتها» را تأیید یا تکذیب میکردند.
از مدتی قبل ، روزنامهنویسِ انگلیسی فرانسویتبار، ادموند دی. مورل، دوست و همدست مخفی راجر کِیسمِنت، با کلیسای تعمیدی همصدا شده بود. با مقالههاش مجلس عوام و افکار عمومی را سخت متلاطم کرده بود. این موضوع در پارلمان هم به بحث گذاشته شده بود. وزارت امور خارجه و شخص نخستوزیر لرد لندسداون با بیصبری منتظر شرح مشاهدات راجر کِیسمِنت بودند.