- موجودی: موجود
- مدل: 194406 - 22/3
- وزن: 0.49kg
روی جاده ی نمناک
نویسنده: خدیجه قاسمی
ناشر: روزگار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 485
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
چند روزى بود رفتار پدرم مشکوک شده بود. آهسته با کسى تلفنى حرف مىزد و شبها خیلى دیر به خانه مىآمد. یا در اتاقش مهمان داشت و نمىخواست من مهمانش را ببینم. خیلى کنجکاو شده بودم بفهمم پدرم چه کار مىکند. صبحها نگران بود و حواسش جایى دیگر بود. دیگر حوصلهام را نداشت و کمتر با من حرف مىزد. نمىتوانستم از کارش سردر بیاورم. دیگر مثل همیشه سرحال نبود بلکه سایهى اندوهى صورتش را پوشانده بود.
او داشت چیزهایى را از من مخفى مىکرد. چیزهایى که با من هم در ارتباط بود. نگران بودم. نمىتوانستم موقع کار خوب تمرکز داشته باشم. دوروبرم داشت اتفاقاتى مىافتاد که من از آنها بىخبر بودم. باید امشب حتماً پدرم را وادار مىکردم که حقیقت را به من هم بگوید. دیگر نمىتوانستم در اضطراب زندگى کنم.
شب که وارد خانه شدم پدر توى مبل در خود مچاله شده بود و رنگ و رویش پریده بود. با سرعت خودم را به او رساندم.
سلام پدر. چى شده؟! حالتون خوب نیست؟ ...
روی جاده ی نمناک، از آن رمان هایی است که خیلی زود خواننده را در خودش غرق می کند.درست همچون رودی مهیب و وسوسه انگیز در آدم را به درون خویش می کشاند.روی جاده ی نمناک، تصویری زنده و گرم از تاریخ اجتماعی معاصر ا و از فراز و فرود روزهای خاکستری مردم این مرز و بوم است.تابلویی دقیق و سرشار از رمز و راز عشق و شوریدگی بی پایان جان و دل آدمی. دون واهمه، ـ یک شب بیا به خانه ی من.
تمام راه، پراست از چراغ چشمانم. روی جاده نمناک، درست مثل زندگی بدور از هرگونه ادا و اصول فرمالیستی شروع می شود و درست مثل زندگی بدور از نک و نال روشنفکر مآبانه، گرم و گیرا پیش می رود.گرچه گاه چون شعله ای لرزان در میان تاریکی، درمیان توفان ها.... (محمد عزیزی)