- موجودی: موجود
- مدل: 171504 - 3/1
- وزن: 0.40kg
روش ؛ شناخت شناخت
نویسنده: ادگار مورن
مترجم: علی اسدی
ناشر: سروش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 326
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
ادگار مورن از جمله انديشمندان و جامعه شناسان معاصر غرب است که سعي در ارائه گفتمان جديدي در حوزه فرهنگ و علوم انساني داشته است که مهم ترين بخش تفکر وي انتقاد به روش شناسي رايج در علوم اجتماعي غرب است و سعي در ترميم فرايند شناخت در حوزه هاي انساني و اجتماعي دارد.
کتاب شناختِ شناخت مضمون سومين و آخرين جلد کتاب روش مورن است که هدف روش در اين کتاب، تسهيل تفکر با خود براي پاسخ به پيچيدگيهاي مسائل شناخت است.ضرورت ايجاد ارتباط ميان شناخت هاي پراکنده براي رسيدن به شناختِ شناخت، ضرورت غلبه بر سردرگمي و انتخاب گزينه ها و مفاهيم ناموزون، همه اينها به شکل گرفتن روشي که بتواند به تفکري کمتر ناهماهنگ کمک کند و يا حداقل به ناموزوني خود با واقعيت بيشتر آگاه باشد، کمک مي کند.
هدف اين کتاب بررسي امکانات و محدويت هاي شناخت انسان است بر اساس دستاوردهاي اي علوم و مسائلي که مطرح کرده اند. هر شناختي شامل ويژگي هايي است از جمله شايستگي يا توانايي ايجاد شناخت، فعاليت شناختي يا شناسايي که بر اثر اين شايستگي به دست مي آيد و دانش که از اين فعاليت ها حاصل مي شود. لازمه شايستگي ها و فعاليت هاي ادارکي انسان، دستگاه شناخت يعني مغز است و توانايي شناختي انسان در بستر فرهنگ که زبان و منطق و مجموعه اي از دانستني ها و معيارهاي حقيقت را به وجود آورده و حفظ کرده و انتقال داده است امکان پذير است. شناخت، پديده اي چند بعدي است يعني پديده اي است در آنِ واحد فيزيکي، زيستي، مغزي، نفساني، رواني، فرهنگي و اجتماعي که به نحوي جدايي ناپذير به يکديگر پيوند خورده اند. شناخت را نمي توان را از زندگي بشر و روابط اجتماعي جدا کرد.
شناخت شناخت نمي تواند خود را در مرزهاي مشخص محدود کند. و در عين حال نمي تواند خود رادر شناخت هاي نامحدودي که قادر به بيان رابطه انسان- محيط زيست- کيهان باشد، پخش کند. شناخت به شرايط فيزيکي، زيستي، انساني، اجتماعي و ... و شرايط سيستمي، منطقي، زباني و الگويي هر سازمان بستگي دارد و همين ها امکان آگاهي از شرايط فيزيکي، زيست شناختي، انساني و ... را فراهم مي سازد.
جستجوي حقيقت در زمينه شناخت مي تواند به جستجوي حقيقت به وسيله شناخت کمک کند. شناخت شناخت حوزه اي اختصاصي براي متفکرين ممتاز و متخصصين با صلاحيت يا تفکري انتزاعي و تجملي براي فلاسفه نيست بلکه وظيفه اي تاريخي براي هر کس و همه است.