- موجودی: موجود
- مدل: 200970 - 120/3
- وزن: 0.40kg
روان شناسی زن
نویسنده: کارن هورنای
مترجم: ابوذر کرمی
ناشر: دانژه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 330
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1382 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
«کارن هورنای» در سال 1913 تحصیلات پزشکی و دورهی آموزش روانپزشکی و روانکاوی را در برلین به پایان رساند؛ در سال 1917 اولین مقالهی خود را در باب روانکاوی به رشتهی تحریر درآورد؛ در سال 1920 در زمرهی اعضای برجستهی «مؤسسهی روانکاوی برلین»، که به تازگی تأسیس شده بود درآمد؛ و در سال 1923 اولین مقاله از مجموعه مقالات خود را به نام «خاستگاه عقدهی اختگی در زنان» به چاپ رساند که در آن نظر فروید را در مورد «عقدهی اختگی» زیر سؤال میبرد.
فروید می گفت تصور اختگی در زنان زاییدهی حسادت دختران به آلت رجولیتِ پسران است. دکتر هورنای با استفاده از شواهد بالینی شرح میدهد که هم مردان و هم زنان در تلاش برای مهار «عقدهی اُدیپ»** اغلب دچار نوعی عقدهی اختگی میشوند یا به سوی همجنسخواهی سوق مییابند.
عقدهی اختگی: در نظریهی روانکاوی کلاسیک، ترس مربوط به فقدان آلت تناسلی. در مرد این نگرانی از بابت فقدان و در زن به صورت احساس گناه از بابت فقدانی که پیشاپیش روی داده است تظاهر میکند. ناگفته نماند که این نظریه در سالهای اخیر به حدی مورد انتقاد قرار گرفته است که به نظر نمیرسد در عصر حاضر کسی آنرا جدی بگیرد.
عقدهی اُدیپ : فروید از «اُدیپ» که یک افسانه قدیمی یونانی است در توضیح عقدهی اُدیپ (که در دورهی فالیک رشد روانی- جنسی پدید میآید) استفاده کرده است. دورهی فالیک با پیدایش این عقده مشخص است، زمانی که بچه تکانههای جنسی نسبت به والد جنس مقابل پیدا کرده و آرزوی فنای والد جنس خودی را میکند. امیالی که بچه بهخاطر آنها خود را مستوجب تنیه میبیند. تنبیهی که پسربچه از آن میترسد اختگی است. اضطراب اختگی موجب میشود که پسربچه مادر را از دیدگاه موضوع عشقی کنار بزند، تکانههای خود را نسبت به او سرکوب نماید، با پدر همانندسازی نموده و در مسیر پیدایش سوپرایگو (فرامن) قرار بگیرد.
بر اساس تصور رایج، عقدهی اختگی در زنان به طور کامل از عقدهی حسادت به آلت رجولیت نشئت گرفته است. اصطلاح مشابه دیگری که در این مورد به کار میرود عقدهی نرینگی است. به این ترتیب اولین سؤالی که مطرح میشود این است: وقتی زن نحوهی زندگی مردانه ندارد یا حمایت از برادر باعث ایجاد حسادت نشده است یا هیچ «فاجعهی اتفاقی»ای در تجربهی زن منجر به برتری یافتن نقش مرد در ذهن او نگشته است، چگونه میتوان (در میان زنان) حسادت به آلت رجولیت را پدیدهای نوعی و تقریباً بدون استثنا محسوب کرد؟
مسئله مهمتر صرفاً مطرح کردن سؤال است. وقتی سؤال مطرح میشود، پاسخها خودبهخود از میان دادههایی که با آنها آشناییم ارائه خواهند شد. در آغاز به رایجترین و مستقیمترین نحوهی بروز این حسادت خواهیم پرداخت، یعنی میل به ادرار کردن به شیوهی مردان. بررسی نقادانهی دادههای موجود ثابت میکند که این تمایل زاییدهی سه مؤلفه است که هر یک در شرایط مختلف نقش مؤلفهی اصلی را بازی میکنند.
مشهودترین مؤلفهای که تاکنون بسیار مورد توجه بوده است - زیرا آشکارترین مؤلفه است ـ و من میتوانم به موجزترین شکل در باب آن سخن بگویم، تحریک جنسی پیشابراهی است. برای ارزیابی حسادتی که چنین سرچشمهای دارد، ابتدا باید فرآیندهای تؤام با خودشیفتگی مبالغهآمیز دفع را در کودکان درک کرد. دفع ادرار مرد موجد توهم قدرت مطلق است، توهمی که ماهیت آزارگرانه دارد.