- موجودی: موجود
- مدل: 172549 - 25/4
- وزن: 0.30kg
رمزگشایی از واقعیت
مولف : یاسمن منو
ناشر: جهان کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 107
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1398 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
گفتارهایی در سبک پلیسی - جنایی
در میان رمان نویسان سبک جنایی و پلیسی ، آن ها که گرایش به واقع گرایی اجتماعی دارند و منعکس کننده واقعیات جامعه خود و جهان امروز هستند با اقبال بیشتری رو به رو می شوند. در این رمان ها ، بر خلاف رمان معمایی ، سرنوشت یک فرد مطرح نیست بلکه مسائل بزرگ اجتماعی ، سیاسی و تاریخ رمزگشایی می شوند و بهترین های این سبک نیز ، مانند رمان های بزرگ واقع گرا ، آن هایی هستند که نه بر مبنای جهان بینی نویسنده بلکه بر مبنای حقایق جامعه ، روای زمان خود هستند.
مطالب این کتاب، چه به صورت مقاله و یا مصاحبه، به نویسندگانی میپردازد که دغدغهشان مسائل جامعه و در بسیاری موارد مسائل جهان است.
«امروز، با وجود شبکههای وسیع ارتباطی و تصویری و دسترسی همگان به آنها، صِرف گزارشنویسی در مورد حوادث برای مخاطب جذابیتی ندارد و بدون هنر نویسنده، هیچ داستانی هرچند جالب به رمان ارزشمند تبدیل نمیشود...نویسندگان بزرگ واقعگرا با حساسیت و وسواس دوران خود را زیر نظر میگیرند و هنرمندانه و با دقت جامعه را موشکافی میکنند؛ حتی اگر در مواردی برخلاف عقاید سیاسیشان باشد...
بالزاک با وجود گرایشهای سیاسی سلطنتطلبانه، جامعهٔ روبهرشد بورژوازی و افول نمایندگان نظم کهن را چون جامعهشناسی موشکاف در رمانهایش تجزیهوتحلیل کرد. ویکتور هوگو، این سناتور سلطنتطلب، چنان تحت تأثیر اتفاقات اجتماعی دوران خود قرار گرفت که به قول خودش «در دوئل بین عقل و سلطنتطلبیام، سلطنتطلبی از پا در آمد. تاریخ این را به من آموخت. بله، سخت است. حال من یک ژاکوبن هستم. خوب تقصیر من نیست، چهکار کنم؟.»
در میان رماننویسان سبک جنایی و پلیسی نیز آنها که گرایش به واقعگرایی اجتماعی دارند و منعکسکنندهٔ واقعیات جامعهٔ خود و جهان امروز هستند با اقبال بیشتری روبهرو میشوند. در این رمانها، برخلاف رمان معمایی، سرنوشت یک فرد مطرح نیست بلکه مسائل بزرگ اجتماعی، سیاسی و تاریخ رمزگشایی میشوند و بهترینهای این سبک نیز، مانند رمانهای بزرگ واقعگرا، آنهایی هستند که نه بر مبنای جهانبینی نویسنده بلکه بر مبنای حقایق جامعه، راوی زمان خود هستند.
نویسندگان رمانهای جنایی پلیسی، از دشیل هَمِت گرفته تا مانوتی، مَنکِل، الیزابت جرج و لئوناردو پادورا، همه در آثار خود ابتدا از جامعه اسطورهزدایی میکنند سپس در طول رمان با لایهبرداری مکرر پوسیدگی نهادها و روابط اجتماعی را آشکار میسازند. در پایان داستان نیز برخلاف رمانهای معمایی قدیم بازگشت به نظم موجود مقبول نیست بلکه نوعی نظم موقت در هرجومرج بنیادین حاصل میشود، چرا که دروغ پایهٔ اصلی حفظ نظام است…