- موجودی: موجود
- مدل: 198255 - 84/4
- وزن: 1.50kg
رستم و اسفندیار
نویسنده: بهرام داهیم
ناشر: گلریز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 620
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه عطف سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
اقتباس از شاهنامه فردوسی
درباره شاهنامه فردوسی شاهکار عظیم ملت ایران و سراینده نامدار آن، هزار و اندی سال گذشته مخصوصاً در چند دهه اخیر کتابها و مقاله های بسیاری منتشر شده است، اما کمتر دیده شده که این داستانهای حماسی و در نوع خود زیبا را که کارنامه پدران نامدار و نیاکان پر افتخار ملت ایران است به صورت رمانهای تاریخی بنگارند.
این اثر نقل داستان شیرین در عین حال حزن انگیز شاهنامه فردوسی بصورت داستان و رمانی زیبا است که توسط آقای بهرام داهیم به رشته تحریر درآمده است. از امتیازات این کتاب آن است که هر چند تاریخ را به لباس رمان درآورده ولیکن مطالب مهم و زمینه اصلی آن و همچنان با نگرشی تاریخی به جای مانده است. کتاب حاضر نشان دهنده قیام آزاد مرد ایرانی و پهلوان ایران باستان رستم دستان و اخلاف اوست که بر ظلم حاکم زمان خود شوریدند و حماسه ها آفریدند.
داستان حاضر که از شاهنامهی فردوسی اقتباس شده، دربردارندهی نبرد حماسی رستم و اسفندیار است. "اسفندیار پسر گشتاسب و نوهی لهراسب است که از کتایون دختر امپراتور یونان متولد شده است. در سی و پنجمین سال سلطنت گشتاسب است که زرتشت پیامبر ایرانی ظهور میکند و تقریبا در همین سالها است که "ارجاسپ" برادرزادهی افراسیاب که شاه وقت توران است به ایران لشکر کشیده و پس از تسخیر بلخ (پایتخت گشتاسب) لهراسب و عدهی زیادی از شاهزادگان و اهالی شهر را از دم تیغ گذرانده است.
گشتاسب که هنگام حملهی دشمن در زابلستان به سر میبرد، به محض آگاهی با لشکریان خود به مقابله با دشمن میشتابد، اما پس از جنگی خونین شکست خورده به زابل نزد رستم میرود. اما اسفندیار که در این وقت در زندان پدر به سر میبرد، به دستور وی آزاد شده، پس از شکست دادن تورانیان و آزاد ساختن خواهرانش که در اسارت دشمن بودند، از گشتاسب میخواهد که تاج و تخت ایران را به او واگذارد، اما گشتاسب از این عمل سرباز میزند و فرزندش را با این فکر که به دست رستم کشته خواهد شد، به جنگ او میفرستد....
داستان رستم و اسفندیار یکی از تلخترین داستانهای شاهنامه فردوسی است.تفسیر این داستان نسبت به دیگر داستانهای شاهنامه بسیار دشوارتر است و دادن یک تفسیر قطعی و روشن از این داستان و شخصیتهای چند وجهی آن مستلزم نادیده گرفتن بخشهایی از داستان است که بیگمان حکیم فردوسی با اندیشهی بیدار خود در داستان گرد آورده است.