- موجودی: موجود
- مدل: 201345 - 120/4
- وزن: 0.80kg
رستاخیز ملت ایران + کژراهه
نویسنده: منصورعلی اتابکی , احمد بنی احمد , احسان طبری
ناشر: مولف - امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 290 + 318
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1366 _ 1337 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی شده ؛ کتاب رستاخیز واجد تصویر محمدرضا شاه
مروری بر کتاب
رستاخیز ملت ایران
مصور
پنج روز مرداد 1332
در سال پیش شما فرزندان رشید ایران رستاخیز 28 مرداد را بهپا کردید و ایمان خود را به حقایق جاوید به ثبوت رسانیدهاید. شما به حکم سرشت پاک ایرانی و غیرت ملی برای حفظ آب و خاک و شرافت خود به طور ساده و طبیعی عملی را انجام دادهاید که از اهمیت آن شاید بی خبر بودید. ظاهراً این است که وقتی خلاف اصول مشروطیت عدهای سرپیچی کرده و جمعی در مقابل قانون راه سرپیچی و طغیان پیش گرفتند بدون مواضعه قبلی مانند افراد یک خانواده که ناگهان با مهلکه روبرو شده باشند یکدل و یک رأی در یک روز و یک ساعت در سراسر کشور قیام کردید و از پا ننشستید تا سرکشان را از خیالات شوم خانه برانداز خود پشیمان کردید و قانون را دوباره مستقر ساختید...
محمدرضا شاه
پس از وقایع 28 مرداد، در اوایل شهریور، شاهنشاه به تمامی اوامر دخیل در این براندازی نشانهای افتخاری با عنوان نشان درجه یک رستاخیز ملی داد. در این ارتباط سرهنگ نصرالله توکلی نیشابوری این عمل را اینگونه در کتاب خاطرات خود تعریف میکند: «چندین سرهنگ و امیر دیگر نیز به اعطای درجه و یا ترفیع مقام مفتخر شدند ، از جمله افسران همدوره من در گارد سلطنتی، به اعطای یک درجه بالاتر و همچنین نشان درجه یک رستاخیز نائل آمدند. بر روی نشان رستاخیز ملی تصویر برجسته یک پهلوان رزمنده ملی نقش بسته بود که نیزهای را در دهان اژدهایی، که از دهانش آتش میبارید، فرو کرده بود.
در ادامه هرساله به مناسبت 28 مرداد 1332 و جشن و رستاخیز ملی مردم، مغازهها و خیابانها را چراغانی و جشن برگزار می گردید...
کژراهه
خاطراتی از تاریخ حزب توده
کژراهه، سند زنده افشاگری سیاسیـ تاریخی است که خاطرات طبری را در بر میگیرد. انتشار این اثر بازتاب وسیعی در داخل و خارج کشور داشت و آنچه را که تاکنون به عنوان «اسرار» درون حزب توده شمرده میشد در سطح افکار عمومی انتشار داد. انتشار کژراهه صدها پرسش را در ذهن علاقمندان و پیروان مارکسیسم کاشت و تکاپوی جدی در آنان برای شناخت گذشته خود پدید ساخت.
نخستین و مستقیمترین بازتاب این ضربه روانیـ سیاسی به صورت افشاگریهای ایرج اسکندری نمود یافت. هر چند اسکندری در افشاگریهای خود هدف کینه و اتهام خود را طبری قرار داد، زیرا طبری در کژراهه سهم قابل توجهی به افشای او به عنوان یکی از چهرههای مهم تاریخ حزب توده اختصاص داده بود، ولی او با خاطرات سیاسی خود در واقع صحت، امانت و صداقت خاطرات طبری را مستند ساخت. بدینسان راه برای افشای بخشهای مستور و اسرارآمیز تاریخ معاصر ایران هموار شد.
اثر طبری با پیشگفتاری، در برگیرنده سیر مارکسیسم پیش از تأسیس حزب توده، آغاز و فرآیند رسوخ مارکسیسم در ایران از «انجمنهای غیبی اجتماعیون عامیون» تا شهریور 1320 است. این مدخل بسیار کوتاه است و طبری قصد آن ندارد تا این مقطع مهم تاریخی را که در واقع شایان توجه جدی و تحلیل جامعهشناختی به منظور ریشهیابی علل نضج اندیشههای بیگانه، از جمله مارکسیسم است به طور مبسوط بکاود، زیرا وی هدف خود را نه تاریخنویسی بلکه ثبت خاطرات خود بیان میدارد.
طبری در «پیشگفتار» کارنامه مارکسیسم را در ایران چنین جمعبندی میکند:
«مارکسیستهای ایرانی با قبول یک ایدئولوژی الحادی و نفی اصالت شرقی و اسلامی، راه بیگانگی از جامعه ایران در پیش گرفتند و برنامه عمل آنها، برخلاف آنچه که میپنداشتند در راه بهبود جامعه ایران نبود، عمل آنها تبعیت از سیاست روزانه دولت شوروی بود.
در جنبش گیلان، مبارزه آنها علیه میرزاکوچکخان بود. در جریان رسیدن رضاخان به سلطنت، مبارزه آنها علیه آیتالله شهید سیدحسن مدرس بود. در جریان دسایس امریکا و انگلیس برای غارت نفت ایران مبارزه آنها تلاش برای بدست آوردن امتیاز نفت شمال برای شوروی بود.
بعدها مبارزه آنها در خدمت به تجزیهطلبان آذربایجان و کردستان و تقویت سیاست خائنانه قوامالسلطنه مصروف شد. سپس مبارزه آنها، در دوران جنبش وسیع ملی مردم ایران، علیه ملی کردن صنایع نفت متوجه گردید. در دوران سیطره و دیکتاتوری محمدرضا پهلوی، اعضا حزب توده عملاً هیچکاری نکردند و در جریان انقلاب اسلامی خواستند از پیروزی جنبش استفاده کنند و سرانجام این جنبش را از درون منفجر گردانند. امری که سرانجام به شکستی فاحش و پایانی ناخجسته منجر شد.
طبری شرح میدهد که چگونه پس از جنگ جهانی دوم، اتحاد شوروی در پی ایجاد یک پایگاه بومی در ایران برآمد و ستون پنجم و «اسب تروای» خویش را با نام «حزب توده ایران» تأسیس کرد، حزبی که طی حیات 42 ساله خود رسالت و کارکردی جز کارگزاری منافع استکباری ابرقدرت شرق در ایران نداشت.
این حزب، در مقطع حساسی از تاریخ معاصر ایران آغاز به کار میکند و به علت شرایط سیاسی سالهای 1320ـ 1332 در داخل کشور و شرایط بینالمللی، به ویژه قدرتگیری شوروی و یورش تعرضی آن به دیپلماسی جهانی پس از جنگ دوم و پیروزی بر آلمان فاشیستی، موفق میشود که به یک نیروی فعال و مؤثر سیاسی بدل شود.
در عین شرح سیر حوادث سیاسی و تبیین آن بر مبنای نقش و عملکرد حزب توده، طبری از شرح حیات درونی حزب نیز غافل نیست و تنازع و تزاحم، فزونطلبیها و قدرتجوییهای گردانندگان این «دکان سیاسی» را، که به شدیدترین و کینهتوزانهترین و ضد اخلاقیترین شکل ممکن در میان «رفقای» مدعی «پیشاهنگی طبقه کارگر ایران» جریان دارد، شرح میدهد و در این سیاحت رذائل نفسانی و مختصات منحط این «رجال» مدعی ایجاد مدینه فاضله کمونیستی را میکاود.
آنچه به سخن طبری حلاوت میبخشد، دست اول بودن مستندات اوست و در این مسیر است که با ابعاد جدیدی از سیاستهای شوروی در ایران آشنایی مییابیم؛ از نقش شوروی در ایجاد غائله کذایی «فرقه دمکرات آذربایجان» و «حزب دمکرات کردستان» در سالهای 1324 ـ 1325 تا مطامع استکباری آن در جریان «نفت شمال» به ویژه در کودتای امریکایی 28 مرداد 1332.
با کودتای 28 مرداد 1332، سیاهترین سالهای تاریخ مردم ایران آغاز میشود. در این سالها، «رهبران» حزب توده به مأمن و خاستگاه خود شوروی و کشورهای اروپای شرقی ـ پناه میبرند و در آنجاست که طی سالهای 32ـ1357، این «دکان سیاسی» به عرصه شدیدترین درگیریهای «مشتی خودخواهان عصبی و رشگینان جاهطلب» بدل میشود، تا بالاخره خورشید انقلاب اسلامی طلوع میکند و حزب توده با «فرمانی از آن سوی خط» بساط خویش را در داخل کشور میگسترد، بدین امید که از شرایط نوین بتواند به سود شوروی بهرهبرداری کند.
بدینسان، خیانتبارترین و ننگینترین صفحه تاریخ حزب توده رقم میخورد، توطئه علیه کیان جمهوری اسلامی ایران، توطئهای که با پاسخ قاطع تودههای میلیونی امت حزبالله و پاسداران جان برکف اسلام به شکست میانجامد. و به همراه خود، بر حیات 42 ساله «حزب شیطان» مهر پایان مینهد. آنچه گفته شد، تصویر بسیار کلی و اجمالی است از مطالب مندرج در کژراهه طبری. تمام اثر این نیست. سخن طبری هر چند در چارچوب کلی خود تازگی ندارد، ولی در فاکتها تازه است و چون «سرگذشت» و «خاطرات» است، آن هم از زبان یکی از بلندپایهترین کارگردانان حزب توده و مارکسیسم در ایران، حاوی نکات بکر و جالبی است.
احسان طبری یکی از برجستهترین ایدئولوگهای مارکسیسم شمرده میشد و یکی از معدود رهبران «کهنسال» و «پیشکسوت» کمونیسم بود که دورانهای مختلف حیات مارکسیسم را از نزدیک شاهد بوده. طبری اگر به غرب پناه میبرد، بیشک، همانند الکساندر سولژنیتسینها سوژه تبلیغات گسترده رسانههای غربی قرار میگرفت و خاطرات و نوشتار او با آب و تاب در مطبوعات پر تیراژ انعکاس مییافت و بر آن تقریظها و تمجیدها نگاشته میشد، چرا که غرب در سیمای او، برگ جدیدی در رقابت استکباری خویش با شرق کمونیستی مییافت.
فهرست
• ادوار زندگی حزب توده
• پیدایش حزب توده
• شورای متحده و حزب توده
• ابرقدرتها و ایران
• کار در مازندان
• جریان نفت شمال
• و...