- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 167286 - 99/1
- وزن: 0.30kg
رساله لوایح
نویسنده: عین القضاه همدانی
تصحیح: رحیم فرمنش
ناشر : منوچهری
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 170
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1360 - دوره چاپ: 2
کیفیت : نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
نثر صوفیانه با نوشتههای عرفایی چون کلابادی ، علی بن عثمان جلایی هجویری، قشیری و خواجه عبدالله انصاری راه خود را در ادبیات فارسی پیدا کرده بود در سدههای ششم و هفتم اهمیت و گسترش یافت و بسیاری از صوفیان بزرگ از قبیل احمد غزالی، عین القضات همدانی، محمدبن منور، سهروردی، نجم الدین کبری، مجدالدین بغدادی، بهاولد، عطار و مولوی آثاری شیرین و شورانگیز و به دور از دشواری و پیچیدگی نوشتند.
رسالهی لوایح، اگرچه از شهرت تمهیدات، اثر دیگر عین القضات، برخوردار نیست، دربردارندهی بسیاری از مباحث کلیدی آن است. نویسندهی رسالهی لوایح در قالب فصلهای متعدد، ولی کوتاه، به بیان رابطهی عشق و عاشق و معشوق پرداخته و در این راه از آیات و احادیث و اقوال و اشعار بسیاری استفاده کرده است. عینالقضات در این کتاب نثری ذوقی و شورانگیز دارد و از ضرباهنگی مسجع و پرتکرار بهره برده است.
از این نظر قرن پنجم و ششم از حیث نثر فارسی یکی از ادوار مهم ادبی محسوب میشود، بـــه طـــوری کــــه کتاب کشف المحجوب هجـــویری قدیمــیتـــرین کتاب فارسی در شرح اصول تصوف است. همان طور که در آغاز این سطور اشاره شد عین القضاه همدانی یکی از بزرگان صوفیه است که آثار ارزندهای از این عارف و صوفی مشهور به یادگار مانده است.
در واپسین سالهای سدهی پنجم هجری در شهر همدان کودکی به دنیا آمد که اورا عبدالله نام نهادند. نیاکان او اصلا از میانه بودند به همین دلیل زمانی که عبدالله به بلوغ رسید و در آغاز جوانی تمام دانشها و کمالات عصر خود را فراگرفت و در آنها سر آمد روزگار خویش گردید ، به لقب عین القضات و همچنین نسبتهای میانجی ( اهل میانه ) و همدانی مشهور شد.
این جوان پرشور و ذوق که بعدها یکی از نوابغ عصر خود به شمار آمده از محضر حکیم عمر خیام و شیخ احمد غزالی (برادر محمد غزالی) بهره میبرد و آموزشهایش را با استعداد ذاتی خود و شورحال بیباکیای که از اندیشهها و زندگی حسین بن منصور حلاج آموخته بود، ترکیب کرد و بـــه زودی چنان نام و آوازهای فراهم کرد که دردمندان و اندیشهوران روزگار را به دوستی و اعتقاد به خویشتن و نزدیکبینان و متعصبان و کجاندیشان را به دشمنی به سخنان و نظریات صوفیانهی خود برانگیخت.