- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 178641 - 79/5
- وزن: 0.30kg
رساله دکترای فلسفه
نویسنده: کارل مارکس
مترجم: حسن قاضی مرادی , محمود عبادیان
ناشر: اختران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 171
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
اختلاف بین فلسفه ی طبیعت دموکریت و اپیکور
این کتاب، ترجمه رساله دکترای "کارل مارکس "است .وی در 20سالگی آموزش و تحقیق در فلسفه یونان را به طوری جدی دنبال نمود و در 23سالگی از رساله خود تحت عنوان "اختلاف بین فلسفه دموکریت و اپیکور "دفاع نمود . مارکس در این رساله دیدگاه فیلسوفان اتمیست (گاه اخلاقگرایی) یونان، به ویژه آرای دموکریت ( 460 370قبل از میلاد) و اپیکور ( 340 270ق.م) را بررسی کرده است .
بخش نخست رساله، بررسی اجمالی اختلاف بین فلسفه طبیعت دموکریت و اپیکور است که در بخش دوم صورت تفصیل بحث مطرح گردیده است .مارکس در بخش نخست از فصل دوم رساله، موضوع "انحراف اتم از مسیر مستقیم "در فیزیک اپیکور و برخی از نتایج آن در مقایسه با فیزیک دموکریت توضیح میدهد .مارکس در آغاز این فرض را پیش میگذارد که دموکریت به دو حرکت، و اپیکور به سه حرکت اتم معتقدند (حرکت سوم اپیکور، حرکت انحراف از مسیر مستقیم است) .
در پی آن دیدگاه برخی متفکران قدیم و جدید را در انتقاد از نظر اپیکور درباره حرکت اتمها طرح، و درک غلط آنان را از این حرکت آشکار کرد، سپس به توضیح این حرکت و جایگاه آن در فیزیک اپیکور برآمده است . از جمله هدفهای ترجمهی این رساله ارائهی نمونهای از تحقیق فلسفی بوده است. در نوشتن رساله، مارکس پس از مطالعهی تقریبا همهی منابع فلسفی یونانی در موضوع مورد تحقیقاش و نیز متونی که دربارهی تاریخ فلسفهی یونان تا زمان او منتشر شده بود، به تحقیق بسیار موشکافانهی آکادمیک و به قول خودش فاضل مآبانه»ای میپردازد.
علاوه بر آن، رسالهى مارکس پرتوی میافکند بر نکتهای از فلسفهی یونان باستان، فلسفهای که فرهنگ و تمدن غرب به طور وسیعی بر آن متکی بوده است. همین که توجه شود در ۳۰۰ سال پیش از میلاد، اپیکور به طور مثال در چنین اوج و شکوه اندیشهورزانهای به توضیح فلسفی انحراف اتم از مسیر مستقیم پرداخته است، آنگاه میتوان به میراث عظیم فکریای اندیشید که میبایست پشتوانهی فرهنگ و تمدن غرب در دوران جدید قرار گیرد.
اگر گفته میشود فرهنگ و تمدن یونان باستان بر محور رابطهی انسان و طبیعت تکوین یافته، چنین محوری امکان داده تا علم و فلسفه در آن حد از اعتلا متحقق شوند که عصر روشنگری با بازتولید آن، فرهنگ و تمدن جهان نو را بنیان نهد. این موضوع، در سنجش عقب ماندگی ما و پیشرفت «آنان» از منظر تاریخ و در قلمرو اندیشهورزی قابل تأمل است.