- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 126575 - 111/7
- وزن: 0.30kg
دیگر کسی صدایم نزد
نویسنده: امیرحسن چهل تن
ناشر: نگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 125
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
مجموعه یازده داستان
چند وقت است که دیگر کسی صدایم نزده است!؟
خدا میداند. یکسال! دو سال! آخر چند سال!؟ خدا میداند.
دیگر هیچکس توی این خانه نیست که صدایم بزند.
امروز چند شنبه است؟...
انگار همین دیشب بود که آقا حالش بهم خورده بود. روی پشت بام. گفت «من دارم میمیرم.» گفتم، «خدا نکند آقا.» گفت،«نه دیگر، خدا کرده است خدادار میکند. بسم بود. یک عمر زندگی کردم. هفتاد سال کم نیست. زیارت رفتم. سیاحت کردم. گردش رفتم. همه جور. دیگر بس است.»
گفتم «آقا بروم همسایهها را خبر کنم.»؟
گفت «برای چه!؟ تو که هستی، چک و چانهام را ببندی».
گفتم «آقا من بعد از شما تنها میمانم.»
گفت «گریه نکن مشدی. عوضش خدا را داری».
گفتم، «آقا من اگر بمیرم، چه کسی چک و چانهام را میبندد؟»
آنوقت دیگر چیزی نگفت. یعنی چیزی نداشت که بگوید.
گفتم «آقا نمیخواهم نمک بهحرامی بکنم. من یک عمر زیر سایه شما بودم. اگر گذاشته بودید، من و بتول هم آنسال با شما بیائیم کربلا، حالا دیگر اینقدر غریب نبودیم بنا بود یک بچه سید عرب بهفرزندی قبول کنیم، تا دمِ مردن یکی باشد که یک قاشق آب تربت بریزد حلقمان.»
فهرست
صله رحم
دیگر کسى صدایمنزد
دیوار سمج شیشهاى
ته شب
چشمهایى به رنگ دریا
دسته گلى براى مرگ
اسرار مرگ میرزا ابوالحسنخان حکیم
داستان مرگ یک انسان
مرگ، دیگر چیز مهمى نیست
پنجره نمىگذاشت به مرگ فکر کنم
پنجره سبز برگها