- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184036 - 110/3
- وزن: 1.30kg
دیوان کمال خجندی
نویسنده: کمال خجندی
به کوشش: ک. شیدفر
ناشر: دانش شعبه ادبیات خاور مسکو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1100
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1975 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ چهار جلد در یک مجلد صحافی شده
مروری بر کتاب
متن انتقادی
کمالالدین مسعود خُجندی، معروف به «شیخ کمال» از عارفان و شاعران پارسیگوی قرن هشتم هجری بود. تولدش در خجند ماوراءالنهر بود. اما پس از سفر حج در تبریز ساکن شد. با اینکه شاعری پیشه اصلی او نبودهاست، دیوانش مشتمل بر حدود هشتهزار بیت است که بخش اصلیاش غزلهای اوست. شیخ کمال در خدمت سلطان حسین جلایر در آمد و در خانقاهی که سلطان برای او ساخته بود به سر میبرد. وی از شاعران بزرگ اواخر قرن هشتم است که مخصوصا در غزلسرایی مهارت داشت. دیوان او شامل غزلهای مطبوع زیاد وغالبا مقرون به ذوق عرفانی است.
کمال خجندی معاصر حافظ بود و در باره او چنین گفته است:
نشد به طرز غزل هم عنان ما حافظ اگرچه در صف رندان ابوالفوارس شد
کمال خجندی، شاعر شیرینسخن مکتب عراق، مثل بیشتر شاعران این مکتب، قالب غزل را بر قالبهای دیگر شعری ترجیح داده و برای بیان معانی در عشق، عرفان، تربیت، اخلاق، موعظه و حکمت، از غزل استفاده کرده است. غزلهای کمال را از نظر محتوا، به محققانه، حکمی، عاشقانه و رندانه میتوان تقسیم کرد.
در غزلهای عاشقانه، موضوع اصلی، عشق و مضامین سوزوگداز و بیقراری عاشقانه و ثبات و پایداری در عشق است که بهمقتضای مشرب کمال، صبغه عرفانی میپذیرد. سهم غالب غزلیات شاعر از این نوع است.غزلهای رندانه در مایههای رندی و ملامتی است و محور آنها ریاستیزی، اعراض از زهد ریایی، سرزنش مدعیان بیخبر و ستایش عشق و سرمستی است.
نمونههای آن در دیوان کمال فراوان است
عرفات عشقبازان سر کوی یار باشد
به طواف کعبه زین در نروم که عار باشد
چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی
به صفا و مروه ای دل دگرت چه کار باشد
قدمی ز خود برون نِه به ریاض عشق، کاینجا
نه صداع نفحه گل نه جفای خار باشد
به معارج اناالحق نرسی ز پای منبر
که سری شناسد این سِر که سزای دار باشد
ز میِ شبانه ساقی قدحی بیار پیشم
نه از آن میی که او را به سحر خمار باشد
نکند کمال دیگر طلب حضور باطن
که قرارگاه زلفش دل بیقرار باشد