- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 187153 - 42/4
- وزن: 0.60kg
دیوان کامل فروغی بسطامی
نویسنده: فروغی بسطامی
مقدمه و شرح حال: سعید نفیسی
حواشی و تعلیقات: م. درویش
ناشر: جاویدان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 265
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1342 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : صفحات نو ، جلد کتاب کمی پوسته زده
مروری بر کتاب
فُروغی بَسطامی از غزلسرایان دوره قاجار است . و شاعر معاصر سه تن از پادشاهان قاجار : از زمان فتحعلی شاه نامور گشت، و در دورههای محمد شاه و ناصرالدین شاه به کار خویش ادامه داد.او شاعری بود که در شعرهایش پادشاهان نخستین قاجار را میستود. بیشترین و برجستهترین شعرهایش در قالب غزل است. فروغی بسطامی از جرگه شاعران صوفیمنش بود. او در بهترین غزلهای عارفانهاش لطافت و شیرینی را با رسایی و سادگی واژگان، بههم میسرشت.
میرزا عباس فرزند آقا موسی بسطامی فرزند حسنعلیبیگ بسطامی، معروف به میرزا عباس بسطامی با تخلص فروغی، در سال ۱۲۱۳هجری قمری، حین سفر خانوادهاش به عتبات عالیات،در کربلا زاده شد.
پس از چندی به همراه خانوادهاش در ساری مازندران اقامت گزید. او پس از مدتی به تهران آمد. او در نوجوانی در زمان فتحعلی شاه، مدتی را در شهر بسطام به سر برد؛ وزهمانروی به بسطامی منتسب گشت. او چندی را نیز در شهر کرمان، در خدمت حسنعلی میرزا شجاعالسلطنه گذراند که در همان دوران، بنا به درخواست شجاعالسلطنه، تخلص خود را به نام فرزند او «فروغالدوله»، فروغی نهاد. فروغی بسطامی تا پیش از آن در شعرهایش، تخلص مسکین را بهکارمیبرد.بیشترین و برجستهترین شعرهایش در قالب غزل است. فروغی بسطامی از جرگه شاعران صوفیمنش بود. او در بهترین غزلهای عارفانهاش لطافت و شیرینی را با رسایی و سادگی واژگان، بههم میسرشت...
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سرانگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع، نکوشیده، رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به جایی نرسیدند
فریاد، که در رهگذر آدم خاکی
بسی دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دوعالم طلبیدند
زنهار، مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و به باطل گرویدند
چون خلق در آیند به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاهنظر غافل ازآن سرو بلند است
کاین جامه بهاندازه هرکس نبریدند
مرغان نظرباز سبکسیر، فروغی
از دامگه خاک برافلاک پریدند