- موجودی: موجود
- مدل: 201452 - 101/4
- وزن: 1.00kg
دیوان کامل استاد جمال الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی
نویسنده: محمدجمال الدین اصفهانی
تصحیح و حواشی: حسن وحید دستگردی
ناشر: وحید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 588
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1320 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی مجدد شده
مروری بر کتاب
محمد بنعبدالرزاق اصفهانی ملقب به جمالالدین در اوایل قرن ششم هجری در اصفهان زاده شد. خاندان جمال الدین از طبقه فضلا و شعرا نبوده اند و چنانکه از اشعار وی و اشارات بعضی از تذکره نویسان مستفاد است او یا خاندانش به شغل زرگری میپرداختهاند و او از دکان رخت زی مدرسه آورد.
استاد جمالالدین علاوه بر مراتب علمی و حکمت و شاعری در صنعت زرگری و نقاشی هم استاد بوده است.
از اشعارش چنین برمیآید که دارای چهار فرزند بوده است، که از این چهار فرزند، کمالالدین اسماعیل، راه پدر را در پیش گرفت و در شاعری شهره شد. جمال الدین بر حسب معمول آن عصر در آداب عربی و به احتمال قوی در مبادی علوم و نیز در علوم شرعی رنج برده و در اشعار خود به دانستن آنها مینازد و تاثیر اشعارعربی و فنون دینی در فکر او محسوس و روشن است.وفات استاد جمالالدین را سال 588 ﻫ . ق دانستهاند.
وقتی در درس ادبیات ، از قالبهای متداول شعر پارسی صحبت می شود پس از توضیح قصیده و غزل و مثنوی و ... مثالهایی معروف از گویندگان نامی بدان قالبها آورده می شود . گاهی شاعری در یکی از قالبهای شعر فارسی ، به شهرتی رسیده است که نامش با نام آن قالب شعری عجین شده ؛ مثلاً وقتی سخن از رباعی است نان خیام به ذهن می رسد یا هر گاه صحبت از دوبیتی می شود بی اختیار به یاد باباطاهر می افتیم ، برای ترجیح بند شعر معروف هاتف اصفهانی را مثال می زنیم که مطلع و بیت برگردان آن چنین است :
ای فدای تو هم دل و هم جان
وای نثار رهت هم این و هم آن ...
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الا هو
***
ای از بر سدره شاه راهت
وای قبه ی عرش تکیه گاهت
ای طاق نهم رواق بالا
بشکسته ز گوشه ی کلاهت
هم عقل دویده در رکابت
هر شرع خزیده در پناهت
ای چرخ کبود ، ژنده دلقی
در گردن پیر خانقاهت
مه طاسک گردن سمندت
شب طره ی پرچم سیاهت
جبرئیل مقیم آستانت
افلاک حریم بارگاهت
چرخ ار چه رفیع ، خاک پایت
عقل ارچه بزرگ ، طفل راهت
خوردست خدا ز روی تعظیم
سوگند به روی همچو ماهت
ایزد که رقیب جان خرد کرد
نام تو ردیف نام خود کرد