- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 181006 - 10/1
- وزن: 1.00kg
دیوان همام تبریزی
نویسنده: همام الدین علاء تبریزی
مصحح: رشید عیوضی
ناشر: صدوق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 315
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب زدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
خواجه همام الدین علاء تبریزی از رجال و شاعران معروف ایران در عهد ایلخانان مغول است. وی در حدود سال 636 هجری قمری چشم به جهان گشود. تخلص وی در اشعارش همام است. وی از معاصران و دوستان نزدیک خواجه شمس الدین صاحب دیوان جوینی (مقتول در سال683 ه.ق) بود تا اندازهای که صاحب دیوان در آخرین نامه خود که آمادگیاش را برای شهادت اعلام کرده بود، ضمن اعلام خداحافظی ابدی از یاران خاصش، نام همام را نیز آورده است.
مولانا همامالدین تبریزی با آنکه پس از قطران بزرگترین شاعر تبریز محسوب میگردد، ولی باید دانست که وی در روزگار خود از گروه علما و عرفا به شمار میآمده و جنبۀ علم و عرفان وی بر هنر شاعری غالب بوده است.بنابر قول مشهور، تحصیلات علمی او نزد خواجه نصیرالدین طوسی حاصل شده است. به گفته دولتشاه، همام از نزدیکان قطبالدین شیرازی بوده است و قطبالدین کتاب مفتاح الفتوحش را به خواهش همام تألیف کرده است. ظاهراً پس از این تحصیلات علمی بوده است که وی به جاه و مقام رسید و مدتی وزارت آذربایجان را بر عهده داشت.همام بعد از مرگ در خانقاهش به خاک سپرده شد.
اشعاری که در این دیوان به چاپ رسیده بالغ بر 3944 بیت است که شامل 165 بیت عربی و 3779 بیت به فارسی است. قسم اول در شعر عربی شامل قصاید، قطعات و مفردات در توحید، مدح و موضوعات مختلف دیگر.قسم دوم در شعر پارسی به این شرح:
1. توحید، نعت، مدایح و مواعظ شامل پنج غزل و قطعه در توحید، یک قصیده و یک قطعه در نعت حضرت پیامبر، قصاید و قطعاتی در مدح سلطان احمد تگودار، سلطان محمود غازان، سلطان محمد اللجایتو، خواجه شمسالدین محمد صاحب دیوان، خواجه رشیدالدین فضلالله، شیخ ابراهیم بن سعدالدین حمویه و سه قصیده در موعظه.
2. غزلیات دربردارندۀ 220 غزل که برخی از آنها فقط چند بیت است و به حد معمول نیست. نکتۀ مهم و قابل توجه در مورد غزلهای همام عبارت است از وجود دو غزل که از لحاظ حاویبودن به چند بیت به زبان تبریزی شایستۀ توجه است. نخستین از آن دو غزل شمارۀ 12 است که غزلی است ملمع در هفت بیت که شش مصراع و یک بیت از ان به زبان تبریزی است و دومین غزل، شمارۀ 158 است که آن هم در پایان بیتی به زبان تبریزی دارد.
3. مراثی شامل دو قطعه، یک ترجیعبند و یازده غزل. نخستین از آن دو قطعه، قطعهای است که «بر تربت پادشاه سعید نوشتهاند»؛ و ظاهراً مراد از این پادشاه، غازانخان محمود است. قطعۀ دیگر هم «بر تربت پادشاهزاده نوشتهاند». بعد از آنها ترجیعبندی است در مرثیۀ شمسالدین صاحب دیوان. پس از اینها یازده غزل در مرثیه است.
4. مقطعات و اخوانیات، 43 قطعه بزرگ و کوچک است در موضوعات مختلف و مکاتباتی با دوستان.
5. مفردات که 48 بیت فرد است در موضوعات مختلف؛
6. رباعیات شامل 98 رباعی در زمینههای عشقی، عرفانی و چند رباعی هم در مسائل مختلف؛
7. کتاب مثنویات، مثنویای است در بحر خفیف شامل 558 بیت در توحید و نعت پیامبر و فرزندان و یاران و عمّان آن حضرت و سپس در زمینههای مختلف مانند عشق، علم، واعظان ریایی، موعظه و .... .
8. کتاب صحبتنامه؛ مثنویای است عشقی در بحر هزج (مسدس مقصور یا محذوف) شامل 383 بیت. نخست ابیاتی است در توحید و ستایش پیغمبر اکرم و یاران وی و سپس مطالبی مطالبی در زمینههای مختلف بدین شرح: در سبب نظم کتاب، در حقوق صحبت، در وفا، در غنیمتدانستن جوانی، در غنیمتدانستن صحبت یاران، در مدح خواجه هارون، در مراتب خاصان و تقریر حال ایشان، در ستایش معشوق، در وصف محبوب، در غیرت معشوق، در فراق محبوب و شکایت روزگار، لابهکردن با معشوق، مثنوی در شکر وصال معشوق، در زاری کردن عاشق با معشوق.
همام از میان شاعران پیشین از سنایی، انوری و نظامی و از گویندگان معاصر خود از سعدی تأثر پذیرفته است. عبید زاکانی، حافظ، کمال خجندی و شمس مغربی نیز از شاعرانی هستند که از همام متأثر شدهاند.در تصحیح اولیه این دیوان از یک نسخۀ کامل (نسخۀ پاریس) و یک نسخۀ اندکی ناقص (نسخۀ لاهور) و نُه جنگ خطی استفاده شده و مصحح با افزودن مقدمهای فاضلانه، شیوۀ تصحیح و معرفی نسخههای خطی و شرح حال آثار همام را بر دیوان اشعار او افزوده است.
چون سحر از بوی گل گشت معطر هوا
از نفس یار ما داد نشانی صبا
نه چه سخن باشد این چیست صبا تا کنم
نسبت بوی خوشش با نفس یار ما
کرد طلوع آفتاب یار درآمد ز خواب
روی نگار مراست خسرو انجم گوا
جان چو شنید از صبا بوی سر زلف او
گفت روان میشود در پی آن آشنا
در صور آب و گل جان صفت دوست دید
عشق کهن تازه گشت گرم شد این ماجرا
جام رها کن در و چشمهٔ خورشید بین
زاینه بگذر نگر عکس رخ یار را
گر نه زعکس رخش گل اثری یافتن
گل زکجا وین همه مایه حسن از کجا
قبله هر ملتی هست به سوی دگر
با رخ او فارغیم از همه قبلهها
تیر چو از چشم او بر دل عاشق رسید
گفت که زخم من است صید مرا خونبها
چشمش اگر میکند میل به سوی همام
نیست مجال سخن عاشق و چون و چرا