- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 183932 - 108/1
- وزن: 0.80kg
دیوان نسیمی
نویسنده: سیدعمادالدین نسیمی
به کوشش: سیدعلی صالحی
مقدمه:حمید محمد زاده
ناشر: تهران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 374
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1368 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب سائیدگی دارد
مروری بر کتاب
منده سیغار ایکی جهان من بو جهانه سیغمازام گوهر لامکان منم کون و مکانه سیغمازام
دیوان نسیمی حاوی قالبهای متنوع شعری از قبیل غزل، قصیده، رباعی اکثرا به زبان ترکی است. به علت تأثیری که طریقت حروفی به دیگر عقاید عرفانی داشته، بسیاری از شعرهای بکتاشی و علوی به نسیمی نسبت داده شده است.
هر چند دو جهان در وجود من گنجیده، من در این دنیا جای نمگیرم من گوهر لامکان هستم که به کائنات و مکانها نمی گنجم
بیت بالا نمونه بارزی از سبک عرفانی نسیمی و عقاید حروفیه است. در این بیت شاعر به دنیای مادی و متقابل آن یعنی جهان معنوی اشاره میکند و اینکه انسان حاصل از اتحاد این دو جهان است. بنابر این انسان از لحاظ روحانی از همان عنصر روحانی پروردگار خویش مایه دارد. لغت لامکان در اصطلاح عرفا معنی خدای را دارد. بنا به اعتقادات نسیمی هرچند انسان قادر به درک پروردگار نیست ولی بایستی در شناخت او کوشش نماید. او شناخت نسبی را از طریق خودشناسی ممکن میداند.
عماد الدین نسیمی یکی از شاعران و عارفان برخاسته از مکتب حروفیه است. مکتب حروفیه که بر اساس تعالیم شیخ فضلالله نعیمی استرآبادی شکل گرفت. آنها در شرح وقایع عالم و اسرار هستی از ۳۲ حرف الفبای فارسی با مهارت اعجابانگیز بهره میبردهاند. آنها تلاش میکردند علت دستورهای الهی در دین اسلام را به شکلی جذاب و جالب بوسیله اعداد و حروف توضیح دهند. مانند این که نماز یومیه چرا میبایست ۱۷ رکعت باشد، حکمت مسح کشیدن بر پا هنگام وضو چیست، تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر چیست، نماز شکسته چرا ۱۱ رکعت است و مانند اینها.
سید عماد الدین نسیمی اصالتاً ترک زبان بود و با اشعار ترکی و فارسی و عربی خود نقش بسزایی در گسترش اندیشههای فضلالله نعیمی داشت. باورها و بیانات او مخالفتهای فراوانی را میان قشریون مذهبی زمان خود بوجود آورد که نهایتاً منجر به صدور فتوایی در به دار آویختن و کندن پوست او شد.
اشعار نسیمی آمیخته مضامین عشق، شهامت، ایثار و صراحت سروده شده است. شاید بتوان گفت او یکی از شاعرانی است که به نقد آشکار اندیشههای زمانهٔ خود برخاست و همه را از صوفی، عارف، عابد، زاهد، مفتی، فیلسوف بیبهره نگذاشت.
هر چند دو جهان در وجود من گنجیده، من در این دنیا جای نمگیرم من گوهر لامکان هستم که به کائنات و مکانها نمیگنجم
بیت بالا نمونه بارزی از سبک عرفانی نسیمی و عقاید حروفیهاست. در این بیت شاعر به دنیای مادی و متقابل آن یعنی جهان معنوی اشاره میکند و اینکه انسان حاصل از اتحاد این دو جهان است. بنابر این انسان از لحاظ روحانی از همان عنصر روحانی پروردگار خویش مایه دارد. لغت لامکان در اصطلاح عرفاً معنی خدای را دارد. بنا به اعتقادات نسیمی هرچند انسان قادر به درک پروردگار نیست ولی بایستی در شناخت او کوشش نماید. او شناخت نسبی را از طریق خودشناسی ممکن میداند.
بر سر کوی تو دارم سر سربازی باز
صید شد مرغ ظفر، چون نکند بازی باز؟
سیر شد خاطرم از گوشه نشینی، دارم
همچو چشم خوش تو خانه براندازی باز
می دهد جان به هوای سر زلف تو نسیم
با من او را ز کجا شد سر انبازی باز؟
در سراپای تو ای سرو روان میی بینم
که همه یحسن و همه لطف و همه نازی باز
کردهای حاجب، ابروی کماندار ای مه
تا دل خلق به تیر مژه اندازی باز
دل سودا زده بر آتش غم سوخت چو عود
ای طبیب دل من! چاره چه می سازی باز؟
تو بدین قامت اگر در چمن آیی روزیی
نزند سرو سهی لاف سرافرازی باز
جان بیمار ((نسیمی)) به جدایی تا کی
چون تن شمع بسوزانی و بگدازی باز؟