- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 129343 - 102/6
- وزن: 0.20kg
- UPC: 35
دیوان ناصرالدین شاه قاجار
نویسنده: ناصرالدین شاه قاجار
به کوشش : حسن گل محمدی
ناشر: سپند
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 145
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
وقت مردن تیشه با فرهاد گفت
عشق را نتوان شمردن سرسری
بین که غارت کرده دلها را به ناز
خسته شد چشمانت از غارتگری
هم نگاهت رشک آهوی ختن
هم خرامت غیرت کبک دری
هم به سیرت از ملک پاکیزهتر
هم به صورت از پری زیباتری...
پادشاهان سلسله قاجاریه که دارای قریحه شاعری بود، ناصرالدین شاه قاجار با تخلص «ناصر» است که علاوه بر سرودن شعر به نوشتن سفرنامه و انجام کارهای هنری دیگر مانند نقاشی و عکاسی نیز علاقمند بود.«دوره سلطنت چهل و نه ساله ناصر الدین شاه از دوره های پرشکوه ادبیات فارسی است. در اغاز قرن سیزدهم هجری، همین که دوره آسایشی پس از سالیان دراز اشفتگی در ایران پیش آمد و مردم کشور تا اندازهای روی آرامش دیدند، توجه به ادبیات که از پایان صفویه از میان رفته بود بار دیگر پیش آمد.»
ناصرالدین شاه، بخش اعظم سرودههای مذهبی خود را به امام حسین(ع) و سایر شهدای کربلا اختصاص داده است. دیگر اشعار آیینی او در وصف امام علی(ع) و امام رضا(ع) و شعری ترکی در مصیبت کربلاست. او برای سرایش این بخش از دیوان، از انواع قوالب شعری چون مثنوی، قصیده، غزل، قطعه و رباعی استفاده کرده است. در دیگر اشعار این بخش، تقسیمبندی سرودهها بر اساس قالب شعری بوده و مضمون در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است. بااینوجود، اشعاری متأثر از مذهب و با شمهای آیینی، در بخش غزلیات دیوان هم مشهود است. ناصرالدین شاه در این بخش از اشعار خود یک غزل کامل و یک غزل ناتمام با ردیف «پنداری» دارد که در هر دو غزل، غیر از ردیف یکسان، از سه بیت تکراری و مضمونی واحد، استفاده کرده است.
با توجه به آنچه در کتاب «کاروان شعر عاشورا» به قلم محمدعلی مجاهدی آمده، سبک سرودههای ناصرالدین شاه عموماً عراقی بوده و از ضوابط این سبک پیروی کرده است. او «در سرودن شعر دارای طبعی لطیف و قریحهای سرشار از ظرایف و معانی بوده است. در میان سرودهها و اشعار ناصرالدین شاه، مراثی و اشعار مذهبی او جایگاه ویژه و خاصی دارد و حتی میتوان گفت که شاعری و معروفیت اشعار وی بیشتر مربوط به همینگونه اشعار است. بهطوریکه ناصرالدین شاه بهعنوان یکی از مرثیهسرایان اهل بیت(ع) شناخته میشود. او در غزلیات عاشقانه خود، بیشتر از سعدی و حافظ تبعیت کرده و به استقبال این دو شاعر بزرگ رفته است...
از عرش با ملائک بسیار جبرئیل
آمد به یاری شه بییار جبرئیل
وقتی رسید دید حسین را به خاک و خون
گفتا فدای جان تو صد بار جبرئیل
برگوی پیکری که منش پروریدهام
بیند چسان جراحت بسیار جبرئیل
این گفت و سایه بر بدن آن جناب کرد
از شهپرش به دیده خونبار جبرئیل
شاه شهید دیده گشود و به ناله گفت
ای پیک وحی حضرت جبار جبرئیل
بردار سایهات ز سرم این دم وصال
حایل مشو میان من و یار جبرئیل
***
تو کیستی که گرفتی بهر دلی وطنی
که نه در انجمنی نه برون ز انجمنی
جگر خراش عقیقی خراش بر جگری
سخن گداز و سخن آفرین و خوش سخنی
بهر صدف گهری و بهر گهر ثمنی
که در نظر مه و منظور چشم مرد و زنی
محمدی نه علی نه حسن نه پس تو که یی
تویی حسین که بویت وزد به هر چمنی...