- موجودی: موجود
- مدل: 188747 - 108/5
- وزن: 0.30kg
دیوان مولانا بسحق حلاج شیرازی مشهور به شیخ اطعمه
نویسنده: مولانا بسحق حلاج شیرازی
ناشر: معرفت شیراز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 205
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1360 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
خواني كشيدهام ز سخن قاف تا به قاف هم كاسهاي كجاست كه آيد برابرم
شيخ ابواسحاق حلاج اطعمه در نيمه دوم سده هشتم هجري قمري در شيراز ديده به جهان گشود. چون به شغل پنبهزني اشتغال داشت به حلاج معروف بود. شيخ بسحق اشعار خود را در احوال انواع اغذيه و خوراكيها سروده و به همين سبب او را اطعمه لقب دادهاند.
آغاز کتاب شامل احوال و آثار “شیخ ابو اسحاق اطعمه شیرازی (قرن ۹ ق ) است. در بخش اول، آثار منظوم و در بخش دوم آثار منثور وی به طبع رسیده است. شیخ جمال الدین ابو اسحاق حلاج اطعمه شیرازی، از شاعران و نویسندگان عرصه طنز پردازی و نقیضه سرایی، سده نهم هجری است.
اثر حاضر کلیات اطعمه را شامل می شود که عبارت اند از: کنزالاشتهاء، قصاید، مثنویات، نقیضه ها، مقطعات، رباعیات، و آثار منثور وی (بغداد نامه، رساله خواب نامه از رویای صادقه، در وصف عمامه پهلوان عبدالله عراقی، فرهنگ دیوان اطعمه، قول جدید، خاتمه دیوان اطعمه). مجموعه این اثر گرچه درباره توصیف گونه های غذا و نوشیدنی است که در عین حال اطلاعاتی ادبی، تاریخی، اجتماعی و علمی گوناگون نیز به دست می دهد.
در کتاب خاطر نشان می شود: “او (اطعمه شیرازی ) نه تنها در طنز گویی و نقیضه سرایی توانمند بود، در تحلیل آثار هنری شاعران نام آور ادب فارسی، چون : حافظ، سعدی، مولوی، انوری، سلمان ساوجی، امیر حسن دهلوی و شاه نعمت الله ولی دیدی روشن و خردمندانه داشت”.
کتاب کمنظیری که سفرهٔ روزانهٔ مردمان روزگار تیموریان و اطعمه و اشربهٔ آن روزگار به دست ما رسانده. این شیرازی خوشقریحه که در قرن نهم زندگی میکرده بهجای آن که مثل بیشتر شاعران آن روزگار غزلی دربارهٔ معشوق و محبوب بسراید زبان به شتایش خوردنیها و نوشیدنیهایی گشوده که در سفرهٔ توده مردم یافت میشده و شعرهایی سروده که نقیضهٔ مشهورترین و بهترین شعرهای حافظ و سعدی و باقی شاعران نامدار است و سراسر دربارهٔ غذاهایی است که در سفرهٔ آنها که در شمار اشراف نبودهاند یافت میشده است.
بسحق اغلب اشعار خود را در استقبال و تضمین اشعار شعرای پیشین مانند: فردوسی، سعدی، امیرخسرو دهلوی، حافظ، سلمان ساوجی، کمال خجندی، عراقی، مولوی و عماد فقیه سروده است. ذوق، ابتکار و استعداد او در شیوه معرفی غذاهای ایرانی، شیخ را در قلمرو زبان فارسی به شهرت رسانید. عدهای از شعرای معاصر او، مانند نظامالدین احمد اطعمه شیرازی، از او تقلید کردهاند اما هیچکدام به مرتبت او دست نیافتند.
فصلِ ثالث چو نهادیم به توفیقِ خدای
گوش کن تا بشمارم ز طعامِ بازار
تابهبریان چون دگر صحبتِ بادنجان دید
از شعف سرخ برآمد به مثالش گلنار
وصفِ بریانِ مُحَلّا چه بگویم با تو
در زمانی که بُوَد سبزی و نانش به کنار؟
ور بگویم صفتِ قیمه و خاگینهی گرم
برود از دلِ هر مستمعی صبر و قرار
شرحِ سیخک چه بگویم که ز بوی خوشِ او
من شدم مست و نشستهست کبابی هشیار
کافر ار سوزشِ زنّاج ببیند در جوش
جای آن است که در دَم بگُشاید زنّار
سطلکی چند شُراحی چه بهموقع باشد
که بچینیم در این خوان ز یمین و ز یسار
مارِ سُختو که چو او حلقه زند در بُنِ دیگ
من بپیچم به خود از آرزویش همچون مار
باش تا کوکبهی مرغِ مُسمّن برسد
قاز و مرغابی و درّاج و کُلنگِ بسیار...