- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 135164 - 82/3
- وزن: 1.00kg
دیوان ملک الشعرا بهار
نویسنده: محمد تقی ملک الشعرا بهار
به کوشش : سید محمود فرخ خراسانی
ناشر: هرمس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 897
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1397 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
چاپ جدید دیوان ملک الشعرا بهار، مبتنی بر دستنویس گردآورده مرحوم سید محمود فرخ خراسانی است که از روزگار نوجوانی تا لحظه فوت، همدم و همراه صمیمی ملک الشعرا بوده است. گردآوری این دیوان حدود شصت سال (از حدود 1295 تا 1354 شمسی) زمان برده و از روی دست نویسهای مرحوم بهار بهار انجام شده است.
این دیوان سیزده هزار بیت است و نسبت به دیگر دیوانهای منتشر شده بهار حدود سههزار و چهارصد بیت تازهیاب افزونتر دارد. ضمن آنکه ضبطهای آن نیز تفاوتهای زیاد و مهمی با ضبطهای رایج دیوانهای منتشر شده دارد. علاوه بر این، ذکر شان نزول بسیاری از اشعار و اشارات ارجمند مرحوم فرخ به معنای برخی ابیات و حوادث از ویژگیهای خاص این دیوان است.
مصححان که سالها در جستجوی این دیوان بودهاند، کوشیدهاند دست نویس این دیوان را که اکنون در کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد نگهداری میشود، بدون هیچگونه تغییر یا دخالت ذوق شخصی به چاپ برسانند.
محمدتقی بهار در شانزدهم آبان ۱۲۶۵ ه. ش. برابر با ۱۳۰۵ ه. ق. در مشهد زاده شد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین شاه بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید.
خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (درگذشته ۱۲۲۹)، قصیدهسرای سرشناس عهد فتحعلی شاه میدانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید. مادرش از یک خانواده ی گرجی ، که در دوره ی عباس میرزا به ایران آمده بودند. مادرش نیز مانند پدر اهل سواد و شعر و دانش بود. میگوید که پدرش ترجمههای الکساندر دوما را که تازه منتشر شده بود به خانه میآورد و با صدای بلند برای افراد خانواده میخواند و چون خسته میشد، مادرش خواندن را ادامه میداد.
آثار منثور و منظوم بهار متنوع است و انواع شعر سنتی و اشعار به زبان محلی، تصنیف و ترانه، مقالهها و سخنرانیهای سیاسی و انتقادی، رسالههای تحقیقی، نمایشنامه، اخوانیات و مکتوبات، تصحیح انتقادی متون، ترجمههای متون پهلوی، سبکشناسی نظم و نثر، دستورزبان، تاریخ احزاب، مقدمه بر کتابها و حواشی بر متون به خصوص شاهنامه فردوسی را در برمیگیرد.
مهمترین اثر بهار دیوان اشعار اوست که به اعتباری کارنامه عمر او نیز به شمار میرود. این دیوان در زمان حیات او به چاپ نرسید. جلال متینی از بهار نقل میکند که میخواسته است سرودههای خود را از صافی نقد بگذراند و منتخب دیوان خود را به چاپ برساند و از وزارت فرهنگ خواستار شده بود که دوتن آشنا با شعر و شاعری را برای پاکنویس اشعارش در اختیار او بگذارد، اما این تقاضا اجابت نشد.
در میان آثار تحقیقی بهار نیز سبکشناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی ممتاز است. این کتاب حاصل ۳۰ سال تتبع و تدریس استاد است. هنوز هم کتابی در این موضوع که بتواند با آن رقابت کند تألیف نشده است. بهار به این مبحث از علوم ادبی در زبان فارسی استقلال و هویت بخشید و درس دانشگاهی آن، به حق به نام او مُهر خورد. ژیلبر لازار در اثر نفیس خود «زبان کهنترین آثار نثر فارسی» به سبکشناسی بهار بیش از هر اثر دیگر استناد کرده، و آن کتاب را اثری افتخارآمیز شمرده است.
برخی را عقیده بر آن است که بعد از جامی، در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت، شاعری هم پایه بهار نداشته ایم. بهار تحصیلات خود را به شیوه امروزی فرا نگرفته بود، اما با مطالعه عمیق در آثار گذشتگان به مدد حافظه پر بار و سرشار خود، این نقیصه را جبران کرد و در فنون ادبی و تحقیقی به پایه ای از جامعیت رسید که بزرگترین محققان زمان به گفتهها و نوشتههای او استناد میکردند.
به زبان عربی تا آن حد که بتواند از مسیر تحقیق و تتبع به آسانی بگذرد آشنا بود و با زبانهای فرانسه و انگلیسی تا حدودی آشنایی داشت. دیوانهای شاعران سلف را به دقت خوانده بود و این خود به حضور ذهن او در یافتن و به کار بردن لغات در ترکیبات شعری یاری میرساند. بهار در بدیهه گویی و ارتجال، طبعی فراخ اندیش و زودیاب داشت و به آسانی از مضایق وزن و تنگنای قافیه بیرون میآمد.
پایه و مقام شاعری او در عنفوان جوانی در حدی بود که بعضی از حاسدان سرودههای او را به پدرش یا به بهار شروانی نسبت میدادند. حاسدان او را در معرض آزمایش نیز قرار دادند و لغاتی ناهنجار را بارها در اختیار او قرار دادند تا آنها را در یک بیت یا یک رباعی جای دهد و او در همه موارد خوب از عهده برمیآمد، و اعجاب و تحسین حاضران را برمیانگیخت.
قصاید او بیشتر ساخته و پرداخته طبع خود اوست. گاه نیز قصاید شعرای سلف را مانند رودکی، فرخی، جمال الدین عبدالرزاق، منوچهری و سنایی در وزن و قافیه تقلید کرده و به اصطلاح جواب گفته است. او در این شیوه تقلید نیز نوآوریهایی دارد. در قصیده ای که به تقلید از منوچهری سروده، توانسته است الفاظ بیگانه را در مضامین نو چنان جای دهد که در بافت کلام ناهمگون و ناهنجار به نظر نرسد.