دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دیوان محمدجمال الدین اصفهانی

دیوان محمدجمال الدین اصفهانی
درحال حاضر موجود نمی باشد
دیوان محمدجمال الدین اصفهانی
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 110584 - 15/4
  • وزن: 0.30kg
  • UPC: 160
0 ریال

دیوان محمدجمال الدین اصفهانی

نویسنده: محمدجمال الدین اصفهانی
باهتمام :ادیب نیشابوری
ناشر: کانون کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 260
اندازه کتاب: رقعی جلد سخت - سال انتشار: 1338 - دوره چاپ: 1 

کمیاب  - کیفیت : درحد نو

 

مروری بر کتاب 

محمد بن‌عبدالرزاق اصفهانی ملقب به جمال‎الدین در اوایل قرن ششم هجری در اصفهان زاده شد. خاندان جمال الدین از طبقه فضلا و شعرا نبوده اند و چنان‌که از اشعار وی و اشارات بعضی از تذکره نویسان مستفاد است او یا خاندانش به شغل زرگری می‌پرداخته‌اند و او از دکان رخت زی مدرسه آورد. 

استاد جمال‎الدین علاوه بر مراتب علمی و حکمت و شاعری در صنعت زرگری و نقاشی هم استاد بوده است.
از اشعارش چنین برمی‎آید که دارای چهار فرزند بوده است، که از این چهار فرزند، کمال‎الدین اسماعیل، راه پدر را در پیش گرفت و در شاعری شهره شد. جمال الدین بر حسب معمول آن عصر در آداب عربی و به احتمال قوی در مبادی علوم و نیز در علوم شرعی رنج برده و در اشعار خود به دانستن آن‌ها می‌نازد و تاثیر اشعارعربی و فنون دینی در فکر او محسوس و روشن است.وفات استاد جمال‎الدین را سال 588 ﻫ . ق دانسته‎اند. 

وقتی در درس ادبیات ، از قالبهای متداول شعر پارسی صحبت می شود پس از توضیح قصیده و غزل و مثنوی و ... مثالهایی معروف از گویندگان نامی بدان قالبها آورده می شود . گاهی شاعری در یکی از قالبهای شعر فارسی ، به شهرتی رسیده است که نامش با نام آن قالب شعری عجین شده ؛ مثلاً وقتی سخن از رباعی است نان خیام به ذهن می رسد یا هر گاه صحبت از دوبیتی می شود بی اختیار به یاد باباطاهر می افتیم ، برای ترجیح بند شعر معروف هاتف اصفهانی را مثال می زنیم که مطلع و بیت برگردان آن چنین است : 

ای فدای تو هم دل و هم جان 
وای نثار رهت هم این و هم آن ... 
که یکی هست و هیچ نیست جز او 
وحده لا اله الا هو 

***
ای از بر سدره شاه راهت 
وای قبه ی عرش تکیه گاهت 
ای طاق نهم رواق بالا 
بشکسته ز گوشه ی کلاهت 
هم عقل دویده در رکابت 
هر شرع خزیده در پناهت 
ای چرخ کبود ، ژنده دلقی 
در گردن پیر خانقاهت 
مه طاسک گردن سمندت 
شب طره ی پرچم سیاهت 
جبرئیل مقیم آستانت 
افلاک حریم بارگاهت 
چرخ ار چه رفیع ، خاک پایت 
عقل ارچه بزرگ ، طفل راهت 
خوردست خدا ز روی تعظیم 
سوگند به روی همچو ماهت 
ایزد که رقیب جان خرد کرد 
نام تو ردیف نام خود کرد 

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات