- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 130423 - 2/4
- وزن: 0.50kg
- UPC: 50
دیوان غنی کشمیری
نویسنده: محمدطاهر غنیکشمیری
به کوشش : احمد کرمی
ناشر: ما
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 205
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1362 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ~ نو
مروری بر کتاب
از ضعف پیـری اسـت مرا تکیـه عصا گردم هنوز هرزه چو طفلان نی سوار
صاحب اثر حاضر، بزرگترین سخنسرای کشمیر و از معاریف گویندگان پارسیزبان سرزمین پهناور هندوستان در قرن یازدهم هجری است. وی از شاعرانی است که به سبک هندی سخن راندهاند و با اینکه هم روزگار گویندگانی چون صائب تبریزی و کلیم کاشانی، دو تن از نامآوران این سبک بوده، خود در این شیوه، مقامی شایسته یافته است. تا بدانجا که صائب تبریزی در سفر به هند، به ستایش سخن او برخاسته و به نگارش بخشی از اشعار وی در سفینه خود، اهتمام جسته است.
چنان نام من رو شناس است در هند که نقش نگین در میان سیاهی
محمد طاهر غنی، سخن سرای کشمیری و یکی از معروف ترین گویندگان پارسی زبان سرزمین هندوستان است. این شاعرسبک هندی که در سراسر حیات خویش گوشه درویشی اختیار نموده بود، با صائب تبریزی و کلیم کاشانی هم عصر بود. جایگاه اشعار غنی به حدی است که صائب تبریزی پس از سفر به هند، بخشی از اشعار او را در سفینه خود گنجانده است.
غنی کشمیری بیشتر مضامین خود را در قالب تک بیتی بیان کرده است. گاهی نیز سخن را در دو یا سه بیت و به صورت غزلی ناتمام ارائه نموده است. وی از آوردن مضمون مکرر در شعر خویش اجتناب می کرد، با این همه گاهی در آثار او تکرار مضمون دیده می شود. در قصیده و مثنوی موفقیت چندانی کسب ننموده است و رباعیات او در سطح متوسطی قرار دارد.
دیدگاه غنی درباره شاعری در غزلیات او واضحتر دیده میشود. او مخالف سرقت و تکرار است. او اعتراض و نقد با معنی را میپسندد. این هم درست است که هر شاعر شهیر و بزرگ دارای اشعار پرمغز و بیمغز و خوب و زشت و بلند و پست هردو میباشد. چنان که در ید بیضا میبینیم. هر شاعر را باید که زانوی تلمذ پیش اساتذه فن ته بکند.
فن شاعری غنی بهتدریج منزل رد و قبول و تکمیل و تحسین طی کرده، بهآن مقام و محل بلند رسید که از آنجا شاعر از هر چهار سو مستحق تحسین و آفرین و تهنیت شد. دانشمندان و دوستان زبان و ادب فارسی از هند وبیرون هند منتظر اشعار او بودند و او را دوست میداشتند، لکن چون او بر منتهای شهرت رسید، اجل آمد و او را از محفل زبان و ادب به بالابرد.
آن چشم مست باده کشی را چو عام کرد نرگس زری که داشت همه صرف جام کرد