- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 158021 - 115/2
- وزن: 2.00kg
دیوان غزلیات استاد سخن سعدی
نویسنده: شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
به کوشش : خلیل خطیب رهبر
ناشر: سعدی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1109
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1366 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
با معنی واژه ها و شرح ابیات و ذکر وزن و بحر غزلها
مرا دو دیده براه و دو گوش بر پیغام روزگاریست که سودا زده روی توام من اندر خود نمی یابم که روی از دوست برتابم بخاک پای عزیزت که عهد نشکستم گو خلق بدانند که من عاشق و مستم من خود،ای ساقی از این شوق که دارم مستم دل پیش تو و دیده بجای دگرستم ....
مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او "سعدی" است که از نام اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. وی احتمالاً بین سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری قمری زاده شده است. در جوانی به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و حکمت پرداخت. سپس به شام و مراکش و حبشه و حجاز سفر کرد و پس از بازگشت به شیراز، به تألیف شاهکارهای خود دست یازید. وی در سال ۶۵۵ سعدینامه یا بوستان را به نظم درآورد و در سال بعد (۶۵۶) گلستان را تألیف کرد. علاوه بر اینها قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات و مقالات و قصاید عربی نیز دارد که همه را در کلیات وی جمع کردهاند. وی بین سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری در شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم