- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188659 - 115/4
- وزن: 0.30kg
دیوان علی اشتری «فرهاد»
نویسنده: علی اشتری
ناشر: خیام
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 190
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1366 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درجد نو _ نو
مروری بر کتاب
غزلیات، رباعیات، مثنوی ها، مقطعات و منظومه ستاره سحری
علی اشتری متخلص به فرهاد فرزند شادروان میرزا احمد خان اشتری بسال ۱۳۰۱ شمسی در تهران چشم بجهان گشود. غزلهای عارفانه و زیبا بسیار سروده است ، این شاعر بلند پایه بتاریخ ۱۱ دیماه ۱۳۴۰ دارفانی را وداع گفت .
گر چه افکندی ز چشم خویش آسانم چو اشک
یک شب ای آرام جان بنشین بدامانم چو اشک
علی اشتری، از آن جا که در ماجراجویی عاشقانه گرفتار آمد، «فرهاد» را برای تخلص برگزید. وی در عرصه غزلسرایی در زمان خود کمابیش اسم و رسمی داشت و دو سه مجموعه شعر هم از او به چاپ رسید. در دیوان او (ص ۱۰۹) این رباعی معروف به چشم میخورد:
در خدمت خلق بندگی ما را کُشت
وز بهر دو نان دوندگی ما را کُشت
هم محنت روزگار و هم منت خلق
ای مرگ بیا که زندگی ما را کُشت
علی اشتری غزلهای عارفانه و زیبا بسیار سرودهاست. غزلهای وی جزو غزلهای مشهور و تحسینشدهٔ روزگار ماست. «سفینهٔ غزل» به انتخاب ابوالقاسم انجوی شیرازی یکی از بهترین گزیدههای غزل فارسی است. از جمله برنامههایی که در گنجینه فاخر گلها از اشعار این شاعر استفاده شدهاست میتوان برنامه گلهای رنگارنگ با شمارههای ۵۱۳-۵۴۰-۵۴۲ و ۵۷۶ را نام برد.
ماییم و همین کنجِ خرابات و دَمی خوش
گاهی بِه وفایی خوش و گَه با ستمی خوش
یک روز به ویرانهی غَم ، شاد بِه یادی
یک روز به دامانِ چمن با صنمی خوش
شادیم ، که آزاد زِ هر بود و نبودیم
مستیم، که هستیم زِ هر بیش و کمی خوش
سرمست بِه هر شادی و دلشاد به هر رنج
با مهر و وفایی خوش و با درد و غَمی خوش
چون راه تو میپویم و چشمم بِه ره توست
در هر نظری مستم و در هر قدمی خوش
گر چشمِ دِل از نیک و بدِ خلق ببندی
بینی که شود دوزخِ سوزان ارمی خوش