- موجودی: موجود
- مدل: 194905 - 81/4
- وزن: 1.70kg
دیوان عطار
نویسنده: فریدالدین عطار نیشابوری
به کوشش: تقی تفضلی
ناشر: علمی و فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 924
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 11
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری.ق، می دانند.
او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود.
ديوان (غزلها و قصيدهها)، پس از «تذكرة الاولياء»، ديوان عطار را به گمان قوى بايد دومين تجربه ادبى او در زمينه تأليف، شمرد. اين مجموعه، شعرهاى غنايى عطار را از نخستين تا آخرين آنها در بر دارد و با خواندن آن، گسترش قريحه شاعرى را در وجود او مىتوان پى گرفت. ديوان او بيشتر غزلهاى عاشقانه، عرفانى و قلندروارش را در خود جاى داده است، اما شمارى از قصيدهها و اندكى از ترجيعات(ترجيعبند و تركيببند) نيز در آن يافت مىشود.
صور خيال ديوان عطار را به دو بخش تصويرهاى تكرارى و تصويرهاى تازه و ابتكارى مىتوان تقسيم كرد و در هر بخش نشان داد كه چه عواملى سبب شده است عطار تصويرهاى ديگران را در شعرش بياورد يا تصويرهاى تازهاى در آن بيافريند.اين تصويرها كه تنها پارهاى از بيتهاى دربردارنده آنها گزارش مىشوند، كمابيش از حوزه تجربه مستقيم عطار در زندگى بيرون بودهاند، مانند تصاوير مربوط به دربارها و شاهان و اشراف. البته عطار، نه در مقام شاعرى وابسته به اشراف كه همچون انسانى عادى به اين عناصر و تصاوير نظر داشته و از اين ميان به جاى خردهكارىها و جزئيات، بيشتر، وجوه شباهتهاى كلى را در نظر آورده است.
چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را
سجاده زاهدان را درد و قمار ما را
جایی که جان مردان باشد چو گوی گردان
آن نیست جای رندان با آن چکار ما را
گر ساقیان معنی با زاهدان نشینند
می زاهدان ره را درد و خمار ما را
درمانش مخلصان را دردش شکستگان را
شادیش مصلحان را غم یادگار ما را
ای مدعی کجایی تا ملک ما ببینی
کز هرچه بود در ما برداشت یار ما را
آمد خطاب ذوقی از هاتف حقیقت
کای خسته چون بیابی اندوه زار ما را
عطار اندرین ره اندوهگین فروشد
زیرا که او تمام است انده گسار ما را