- موجودی: موجود
- مدل: 187546 - 90/3
- وزن: 0.30kg
دیوان صیدی تهرانی
نویسنده: میرعلی صیدی تهرانی
به کوشش: محمد قهرمان
ناشر: اطلاعات
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 244
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1364 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
من مطلع شدم نسخة مختصری از دیوان صیدی تهرانی در تصرف دوست عزیزم آقای محمد عظیمی است. ایشان از مدتی قبل قصد داشتند بر اساس نسخة خود و با اتکا به دو نسخه ناقص و مختصرِ کتابخانه آستان قدس رضوی به چاپ دیوان شاعر بپردازند. اما وقتی که مشخصات نسخههای بهتر و مفصلتر را که در اختیارم بود به اطلاع ایشان رساندم، مرا به کار تشویق کردند و نسخه خود را با گشاده دستی در اختیارم گذاشتند. تشکر از مراحم این دوست مهربان بر بنده فرض است.
از دیوان صیدی سه نسخه در کتابخانة دیوان هند (ایندیا آفیس) مضبوط است که میکروفیلم آنها چند سال پیش برای کتابخانة دانشکده ادبیات مشهد تهیه شده است. میکروفیلم نسخه قدیمتر و صحیحتر را به صورت عکس درآوردم و ده روزه استنساخ کردم. سپس به مقابله پرداختم و به یاری خدا کار را در یک ماه به پایان بردم.
مطالعه تواریخ و تذکرهها برای تهیة شرح حال شاعر یا پی بردن به موقعیت بعضی از اماکن و نظایر آن و نیز مراجعه به کتابهای لغت هم چند ماهی وقت گرفت. به هر حال، دیوان حاضر فراهم آمد که 2700 بیت شعر دارد. از استاد گلچینمعانی سپاسگزارم که از راهنماییهای لازم دریغ نفرمودهاند....
این کتاب دربرگیرنده دیوان صیدی طهرانی با 2700 بیت شعر است. صیدی از شعرای کمگو و بالنسبه خوب قرن یازدهم است. نام او سیدعلی و مولدش طهران بوده است. تاریخ تولدش معلوم نیست؛ ولی با دلایلی سالهای بین 1022 تا 1025 را به تقریب میتوان پذیرفت. شعر او به شیوه متداول روزگار اوست که بعدها به سبک هندی معروف شده است. در این دوره شعرا بیشتر گرد غزل گشتهاند و قصیده چندان رنگی نداشته است. با آنکه تعداد قصاید او از دوازده درنمیگذرد، گاه مضامین بهکاربرده در ایران را در هند هم خرج کرده است.
نویسنده به تفضیل به شرح تمام نسخه های موجود در دیوان تهرانی می پردازد . پس ازتوضیح مشخصات نسخه ها به شرح حال شاعر پرداخته می شود و خلاصه ای از زندگی او آورده شده است صیدی تهرانی از شعرای قرن یازدهم هجری بوده است و در ادامه کتاب به قصاید، مثنویّات ،قطعات ،غزلیّات ،رباعی در دیوان صیدی تهرانی پرداخته می شود.
محفلی خواهم که آنجا وصلِ خوبان رو دهد
گوشة ابرو جواب گوشة ابرو دهد
از ضعیفی گشتهام پنهان ز چشم روزگار
آفتابی کو، که چون ماه نوم پهلو دهد؟
جلوة سرو قدت گلزار را رنگین کند
سایة دست تو چون خورشید، گل را بو دهد
بیقراری حسن را سرکش کند، آسوده باش
کز صبا گل رو بگرداند، به شبنم رو دهد
این غزل «صیدی» کمان دعویِ طبع من است
بازوی فکر حریفان را خدا نیرو دهد!