دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دیوان حاج ملاهادی سبزواری ؛ به ضمیمه شرح حال و آثار مولف

دیوان حاج ملاهادی سبزواری

نویسنده: حاج ملا هادی سبزواری
به کوشش : مرتضی مدرسی چهاردهی

ناشر: محمودی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 140
اندازه کتاب: رقعی گالینگور سال انتشار: 1350 - دوره چاپ: 1 

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو

 

مروری بر کتاب

به ضمیمه شرح حال و آثار مولف

حکیم حاج ملا هادی سبزواری(ره)، از بزرگ‌ترین فیلسوفان اسلامی است. دانشمندان معاصر و بعدی، او را ارسطوی زمان خود شمرده‌اند. وی در فلسفه و عرفان به یکسان چیره دست و توانا بود؛ او نمونه اعلای حکیمانی بود که هم در حکمت نظری استادند و هم در عرفان و تجربیات معنوی.

زمانی که متولد شد (یعنی سال 1212 ق)، نوزده سال از حکومت «قاجار» در ایران می‌گذشت. فتحعلی شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه در زمان حیات او بر ایران حکم می‌راندند. پدرش حاج میرزا مهدی، از تاجران معتبر، مؤمن، سخاوتمند و جوانمرد سبزوار بود. او وقتی هادی 10 ساله بود، هنگامی که از سفر حج باز می‌گشت، در شیراز از دنیا رفت و هادی از آن پس تحت سرپرستی و نظارت عمه‌زاده‌اش حاج ملا حسین سبزواری، به زندگی و تحصیل ادامه داد....

پرفسور ایزوتسو، در مورد او می‌گوید:
او بزرگ‌ترین فیلسوف ایرانی قرن نوزدهم میلادی بود و در میان استادان هم‌عصر، مقام اول را داشت.
کتاب حاضر دیوان اشعار آن بزرگوار می باشد که در آن نکات عالی عرفانی را به نظم درآورده است. تخلص او در شعر فارسی «اسرار» بوده است.

دیگر بارم افتاده شوری بسر
بجانم شده آتشی شعله ور
که دستار تقوی ز سرافکنم
ز پاکندهٔ نام را بشکنم
ملولم از این خرقه و طیلسان
که بتها است در آستینم نهان
تو بنمای آن چهرهٔ آتشین
که آتش فتد در بت و آستین
چه آتش که از خود ستاند مرا
نه از غیر تنها رهاند مرا
ز وحدت دلا تا کی اندر شکی
یکی گو یکی دان یکی بین یکی
بیا ساقیا در ده آن راح روح
که یابم ز فیضش هزاران فتوح
صباح است ساقی صبوحی بیار
مئی کو نخواهد صراحی بیار
بلی کی صراحی بود راز دار
ببزمی که نبود خودی را شمار
نخستین که کردند تخمیر طین
گل ما نمودند با می عجین

***
الا یا ایها الورقی ثری تثوی اطلعن عنها
که اندر عالم قدسی ترا باشد نشیمنها
قداستوکرت فیمهوی العواسق عن وری صفحا
خوشا وقتی که بودت با هم آوازان پریدنها
برون آی از حجاب تن بپر بر ساحت گلشن
کنی تا چند از روزن نظر بر طرف گلشنها
تو سیمرغ همایونی که عالم زیر پرداری
چسان با این شکوه و فر گزیدی کنج گلخنها
در آن باغ ودرآن هامون برت حاصل ز حد افزون
ز بهر دانهٔ ای دون نمودی ترک خرمنها
تو طاوس شهی اما به چرمی دوخته از جرم
چوبینی خویش ازآنروزن کزآن برگیری ارزنها
بود هر دم چو بوقلمون ترا اطوار گوناگون
گهی انسی و گاهی جان گهی بت گه برهمنها
صبا بلغ الی سلمی من المأسور تسلیما
بگو تا چند یا تنها نشیند تن زند تنها
همه جانها بقالب ها نقوشی از پر عنقا
فروغ خوریکی باشد بود کثرت زروزنها
نهایت نیست ای اسرار اسرار دل ما را
همان بهتر که لب بندیم از گفت و شنیدنها

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات