- موجودی: موجود
- مدل: 201631 - 109/4
- وزن: 1.00kg
دیوان امیر نظام الدین علیشیر نوایی (فانی)
نویسنده: علیشیر نوایی
به کوشش: رکن الدین همایون فرخ
ناشر: اساطیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 350
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1375 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
میر نظام الدین علیشیر نوائى شاعر و معروفترین و دانشمندترین وزیر دوره تیمورى و از بزرگزادگان خاندان جغتایى، حاکم ماوراءالنهر، کاشغر و بلخ و بدخشان بود. وى در 17 رمضان سال 844ق در شهر هرات و در ناحیه دولتخانه، نزدیک پل تولکى متولد شد. مادرش دختر ابوسعید چنگ، از امیرزادگان کابل بود که در دستگاه تیموریان دایه بود و به همین سبب فرزندش نسبت به حسین بایقرا کوکلتاش (برادر رضاعى) بود. پدرش امیر غیاث الدین کجکنه (کجکینه) از ترکان جغتایى و حاکم سبزوار و در خدمت شاهرخ تیمورى بود.
وى پس از مرگ شاهرخ، براى حفظ جان خود، راه شیراز را در پیش گرفت و کودک شش ساله با استعداد خود را همراهش برد و در تفت با شرف الدین على یزدى مورخ مشهور دیدار کرد. وى ایام کودکى خود را در مصاحبت حسین میرزا بایقرا در مشهد گذرانید و بدین علت رشته دوستى این دو مستحکم بود تا زمانى که حسین میرزا بایقرا بر هرات مسلط شد و امیر علیشیر را در سال 876ق به امارت دیوان منصوب کرد. نفوذى که او اعمال مىکرد، به قدرى مؤثر و مقتدرانه بود که پس از سلطان، شخص دوم دولت و مملکت به حساب مىآمد. روابط بین حاکم و مشاورش در طى این دوران، محکم و عمیق شد و این حالت سالها ادامه داشت و در سال 892ق به مدت پانزده ماه حاکم استرآباد گردید، اما پس از یکسال، استعفا کرد. وى در ایجاد مدارس و محافل علمى در خراسان و رفع نواقص حکومت تیموریان و ایجاد رفاه عمومى براى مردم مىکوشید و از میزان بار مالیاتها کاست و دست مأموران فاسد را کوتاه کرد.
نوائى به هدایت مولانا نورالدین عبدالرحمان جامى، به طریقه دراویش نقشبندى گروید. وى مؤلف و نویسنده شایستهاى بود و به کارهاى هنرى علاقه داشت و «خمسه المتحیرین» را در شرح حال جامى نوشت. او را پدر ادبیات ترکى معرفى مىکنند، وى زبان ترکى را بر فارسى مرجح مىپنداشت و «محاکمه اللغتین» را در همین موضوع نوشت. وى در سمرقند و در خانقاه خواجه فضل الله ابواللیثى که ابن سیناى ثانى خوانده مىشد، سکونت داشت و دو سال از درس او بهرهمند گشت و در هرات در محضر نورالدین جامى، علم عروض و اصطلاحات صوفیه آموخت و نزد حافظ على جامى، قرائت قرآن را فراگرفت و در مجلس درس ملا احمد تفتازانى، در مسجد جامع شهر هرات حضور مىیافت. وى در زبان ترکى جغتایى و فارسى، نویسنده و شاعر زبردستى بود و موسس شعر جغتایى نیز مىباشد. در زبان جغتایى، «نوائى» و در زبان فارسى، «فانى» تخلص مىکرد.
تفاوت امیر علیشیر با دیگر امیران ترکتبار عصر خود، این بود که او تنها یک نظامى نبود و بیشتر تکاپوهایش صبغه فرهنگى داشت، چنانکه گاه مورد طعن مخالفان نیز قرار مىگرفت و او را امیرى مىدانستند که فاقد توانایى نظامى است. بنابر آنچه که معاصرین و تذکرهنویسان در شرح احوال امیر علیشیر نوشتهاند، آن مرد در حیات خود تأسیسات خیر و بناها مفید بسیار داشته است که فخرى هراتى عدد بناهاى خیریه او را سیصد و هفتاد بنا ذکر مىکند. اکثر آنها در حال حاضر در خاک افغانستان و خصوصاً در اطراف شهر هرات مىباشد. در ایران هفت بنا بیشتر شناسائى نشده است که ایوان جنوبى صحن عتیق مقبره حضرت امام رضا(ع)، مزار شیخ فرید الدین عطار نیشابورى و بناى مقبره قاسم الانوار تبریزى از آن جمله است.
در اثر توجهات وى در عرصه علوم ادبى، دینى، تفسیر و سیره نبوى، آثارى بس مهم، جاودانه و ماندگار تألیف و ترجمه گردید و نام وى در آغاز و یا انجام بسیارى از تألیفات و تراجم عصر وى به ثبت رسیده است. علیشیر با همه مشغله امورات سیاسى، از مطالعات علمى و تألیفات مختلف دست برنداشت و مجلس او، مجمع علما و فضلاى آن روزگار و کتابخانه وى نیز مورد استفاده دانشپژوهان بود. خواندمیر نیز از آن کتابخانه بهره فراوان برده است. سرانجام امیر علیشیر از امورات دولتى کناره گرفت و منزوى گشت و تا آخر عمر، درویشى را بر همه امور ترجیح داد و با نورالدین عبدالرحمان جامى مصاحب گشت.
وى در سال 906ق در هرات از دنیا رفت. جنازه وى را با احترام کامل شاهزادگان و بزرگان کشور، در عیدگاه شهر هرات بردند و عموم اهل آن شهر بر وى نماز گزاردند. حسنعلى جلایر که طغاى امیر علیشیر بود، جنازه آن امیر را در گنبد گوشه مدرسه علیشیر، در سر پل انجیل هرات دفن نمود. مزارش در آن شهر هنوز معروف است. امیرعلیشیر نوایی برجستهترین حامی و بزرگترین پشتیبان فرهنگ در روزگار تیموریان بود و بدین سبب جمعی بزرگ و پرشمار از دانشمندان، عالمان، هنرمندان، شاعران، نویسندگان و عارفان به گرد او فراز آمده بودند. از جمله مشهورترین اینان میتوان از مورخان نامدار میرخواند و خواندمیر، نقاش سرشناس کمال الدین بهزاد، خوشنویش پرآوازه سلطانعلی مشهدی، دانشمندان و عالمان مشهور واعظ کاشفی و الهی اردبیلی و همچنین شاعر و عارف بزرگ جامی یاد کرد.
اگر به میکدهام یک شب انجمن باشد
چراغ انجمن آن به که یار من باشد
چه میل باغ کنم با وجود قد و رخش
که صد فراغتم از سرو و یاسمن باشد
ز زلف پرشکنش صید دل چه سان بره
که صد کمند بلا زیر هر شکن باشد
ز روضه دیر مغان آرزو کنم در حشر
غریب را دل محزون سوی وطن باشد
کجاست می که بشوید ز لوح خاطر پاک
گرت ز محنت دوران دو صید سخن باشد
اگر به دشت فنا خاک ره شود فانی
به باد سوی تو میل آمدن باشد