- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 163819 - 71/1
- وزن: 1.20kg
دیوان امیرخسرو دهلوی
نویسنده: امیرخسرو دهلوی
مقدمه و تصحیح: محمد روشن
ناشر: نگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 928
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ: 2
کیفیت : نو ؛ لبه جلد کتاب سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
امیرخسرو دهلوی شاعر پارسیگوی هندوستان بود. او یکی از دو شاعر مهم اوایل قرن هشتم است که سایر سخنوران پارسیگوی هند را تحتالشعاع قرار دادند و در ادوار بعد هم نفوذی دامنهدار در میان شعرای ایران و هند داشتند. آن دو امیرخسرو، و حسن دهلوی بودند. امیرخسرو به زبانهای فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی» و سپس به «طوطی» تخلص میکرد.
اینک متن کامل غزلیّات امیر ناصرالدّین خسروبن امیر سیفالدین محمود بلخى دهلوى، که از شاعران نامآور پارسىگوى هندوستان در نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجرى است، به پیشگاه دوستداران شعر و ادب و فرهنگ ایرانى تقدیم مىگردد.
متن را براساس «کلیّات غزلیات خسرو یمینالدّین ابوالحسن خسرو «۶۵۱ـ۷۲۵ ه » به جمع و تصحیح اقبال صلاحالدّین، با تجدیدنظر سیّد وزیرالحسن عابدى، ناشر پیکیچز لیمتد ــ لاهور پاکستان؛ طبع اوّل: اگست ۱۹۷۲ م، آراستم. براستى این چاپ که در چهار دفتر به زیبایى تمام با ذکر نسخه بدلها، به وجهى دلپذیر فراهم آمده است مبتنى بر ۷ نسخه خطى است، افزون بر سنجش با نسخه چاپى دیوان کامل امیرخسرو دهلوى. چاپ تهران، ۱۳۴۳، و کلیّات عناصر دواوین خسرو، چاپ کانپور، ۱۹۱۶ م، و نیز دیوان امیرخسرو دهلوى، چاپ لکهنئو، ۱۹۶۷ م.
در چاپ متن به نسخه بدلها عنایت لازم مبذول گشت، و آرزو داشتم اگر اوراق چاپى گنجایى ضبط نسخه بدلها را داشت از آن باز نمانم. دریغ که این فرصت از دست رفت. بارى در گردآورى شرح حال شاعر به منابع ضرور که در کتاب ارجمند «تاریخ ادبیات در ایران» از استاد شادروان دکتر ذبیحاللّه صفا ــ ج سوم، بخش دوم، ص ۷۷۲ آمده است، نظر افگندم؛ افزون بر مجموعهاى به نام «دبلخى امیرخسرو مجلس» از انتشارات «وزارت اطلاعات وکلتور افغانستان» که دفترى است در برگیرنده ۲۰ گفتار از سخنرانیهاى استادان افغانى و ایرانى و شوروى. من از این مجموعه از گفتارهاى استاد شادروان عبدالحى حبیبى و دوکتور احمد جاوید و استاد محمد عثمان صدقى نیز بهرهور گشتم.
ابرمی بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز زدلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان ، ابرجدا ، یار جدا
سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز
بلبل روی سیه مانده زگلزار جدا
ای مرا در ته هر موی به زلفت بندی
چه کنی بند زبندم همه یکبار جدا
دیده ...