- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188683 - 115/6
- وزن: 0.60kg
دیوان آذر
نویسنده: غلامرضا آذرحقیقی
ناشر: طوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 270
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1347 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
مدایح و مراثی جهارده معصوم
«آذر» طبعی روان داشت و در ساختن نوحههای سینهزنی دارای مهارت بود؛ از این رو در مدایح و مراثی آل عصمت علیهم السلام آثار بسیاری دارد. مجموعه اشعار و نوحههایش در زمان حیات در ۵ مجلّد و در قطع رقعی انتشار یافت و بارها تجدید چاپ شد.
شعر مذهبی در ادبیات غنی و پربار ایرانی جایگاه ویژه ای را برای خود اشغال کرده است. این اشعار به علت مقبولیت در بین عامه مردم خیلی زود دهان به دهان می گردد. اما در این زمینه هم اشعاری میتواند در اذهان عموم رسوخ کند که ویژگی های خاص خودش را داشته باشد. اول ساده بودن و استفاده مناسب از واژگانی که در بین آحاد جامعه جاری است. اینها همه به علاوه نبوغ شعری و روانی اشعار باعث می شود شعری به وجود بیاید که ورد زبان مردم باشد و زمزمه شود.
این اشعار هم انواع گوناگون دارد. اشعاری که برای خواندن یک تعزیه سروده می شود. اشعاری برای تکایا و روضه خوانی گفته می شود. اشعاری مدح مانند که ابتدا برای پیامبر و سایر امامان می سرایند و چنانچه رسم بوده شاعران درباری برای گذران روزگار خود مدح این امیر و آن امیر را می کرده اند تا با صله ای شکم خود را سیر کنند. اما مدح اهل بیت را هیچ شاعری به خاطر منافع مادی نمی سراید بلکه اجر معنوی آن بیشتر مدنظر است. البته در این میان افرادی هستند که جریان های روز را در نظر می گیرند و شعر مناسبتی می گویند.
بر گوش جان سروشی، خوش دلپذیر آمد
بر مؤمنین بشارت، عید غدیر آمد
نازل ز سوی داور، جبریل بر پیمبر
با امر نصب حیدر، نزد بشیر آمد
ز امر رسول اکرم، فریاد زد منادی
کز پیش و پس به گردش، جمیع کثیر آمد
پس از جهاز اشتر، شد منبری مرتّب
وندر فراز منبر، آن بینظیر آمد
از بعد حمد سبحان، فرمود: ای جماعت!
امری مرا ز سوی حیّ قدیر آمد
خوانْد و همی کمربند بگْرفت مرتضی را
بردش چنان که دیدند بدری منیر آمد
فرمود: ایّها الناس! بر مسند خلافت
از امر حق علی را پا در سریر آمد
مولا منم به هر کس، زین پس علی است مولا
آوازهی قبول از برنا و پیر آمد
شاهی مصطفی را آمد وزیر، حیدر
بر مؤمنین عالم، از حق امیر آمد
تکمیل دین یزدان گردید با وصایت
احمد مشار امّت، حیدر مشیر آمد
خورشید انبیا را سر زد مه از گریبان
یعنی که عقل کل را حیدر، نظیر آمد
هرگز قران ماه و خورشید کس ندیده
این اقتران فقط در خمّ غدیر آمد
خورشید و ماه دین را چون شد قران به منبر
بر صنع خالق احسنت از چرخ پیر آمد
«آذر» کجا و مدح شاهی؟ که انبیا را
در هر زمان و هر عصر، عون و نصیر آمد