- موجودی: موجود
- مدل: 163891 - 75/4
- وزن: 0.20kg
دید و بازدید
نویسنده: جلال آل احمد
ناشر: فردوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 160
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 1
کیفیت : درحد نو ~ نو
مروری بر کتاب
نخستین داستان جلال آل احمد
سلام. حضرت آقای استاد تشریف دارند؟ بفرمایید فلانی است.
- ...
صدای استاد از داخل اتاق بلند شد و از حیاط گذشت که با صدای کشیده می گفت: «آقای ... بفرمایید تو ... کلبه ی ... در ... ویشی ... که صاحب و دربون ... نداره.»
- به به ! سلام آقای من ! گل آوردی؛ لطف کردی؛ بیا جانم ! بیا بنشین پهلوی من و از آن بهاریه های عالی که همراه داری برای
ما بخوان، بخوان تا روحمان تازه شود. ما که فقط به عشق شما جوان ها زنده ایم ...
- اختیار دارید حضرت آقای استاد، بنده د ... ر مقابل شما ؟! اختیار دارید.
- نه نمیشه. به جان خودم نمیشه حتماً باید بخونی و گرنه روحم کسل میشه.
- حضرت استاد اطلاع دارند که بنده شعر نمی سازم. آن هم در حضرت شما؟
- به ! مگه ممکن است؟ من می دونم که هیچ وقت بی شعر پیش ما نمی آیی. زود باش جانم.
ولی مجلس بیش از این به ما اجازه ی تعارف و تیکه پاره نمی داد. دور تا دور میزگرد، پر از شیرینی فرنگی و آجیل های خوش خوراک، از همه قماش مردمی یافت می شد. حتی آخوند، منتهی به لباس معمول و متجدد. در یک گوشه ی اتاق به روی میز کوچکی بیش از ده پانزده گلدان پر از گل های درشت، گل هایی که خریدن یکی از آن ها هم در قدرت مالی من نیست، چیده شده بود و هوای اتاق را دلنشین ساخته بود. مبل ها ردیف و تمیز، کارد و چنگال ها براق و گلدان های نقره ی روی بخاری درخشنده...