- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 168021 - 106/3
- وزن: 0.20kg
دو گفتار درباره خنیاگری و موسیقی ایران
نویسنده: مری بوریس , هنری جورجفارمر
مترجم: بهزاد باشی
ناشر: آگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 140
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1368 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
از آثاری که از تمدن ملل قدیم به یادگار مانده, می توان گفت که ایران در موسیقی, از کشورهای معاصر خود مانند سومر, بابل, مصر و یونان عقب تر بوده است و شاید علت اصلی آن بوده که در ایران برخلاف دیگر کشورها, موسیقی در مراسم مذهبی بکار گرفته نمی شده و در واقع موسیقی خاص مذهبی وجود نداشته است.
«هرودوت» مورخ یونانی, می نویسد: " تشریفات مذهبی در ایران, بدون موسیقی صورت می گرفته است." بعد از حمله اسکندر در زمان سلوکیان و اشکانیان, ایران تحت تاثیر تمدن یونانی واقع شد و به نظر می آید که در موسیقی ایران تحولی صورت گرفت.
در تاریخ کهن ایران, واژه ای به نام «گوسان» و «گوسان نواگر» آمده که به معنی نوازنده و خواننده است. یک مورد در ویس و رامین (ویرایش مجتبی مینوی) آمده و گویای روایتی کوتاه است. در آنجا وقتی که شاه, به همراه برادرش, ویس و همسر خود در بزمی حاضر هستند, یک گوسان نواگر مشغول خنیاگری است. آواز او درباره درخت بلندی است که بر زمین سایه گستره و زیر آن درخت, چشمه ای است درخشان با ریگهای ته آب. یک گاو گیلی در کنار آن می چرخد و گوسان در حال خواندن, آواز خود را اینگونه پایان می دهد: مانا که این درخت همچنان گسترده باشد, آب از چشمه برآید و گاوگیلی همیشه در کنار آن بچرخد. که آواز زیبای او گویای اعتبار موسیقی در آن دوران بسیار کهن بوده است.
اچ. دبلیو. بیلی, مورخ غربی, مورد دیگری از این واژه, که گویای اعتبار موسیقی گذشته است, را می نویسد. بهرام گور معتقد است که احوال جهان, خوب و خوش است در صورتی که مردمان در کنار رامشگران و خنیاگران, روزگار سپری کنند. او از پادشاه هند, گوسان (خواننده) خوب درخواست نمود که حدود دوازده هزار مطرب زن و مرد به ایران آوزد. این مطلب در محمع التواریخ نیز به نحوی آورده شده است. در آنجا آمده که لوریان که هنوز به جایند, از نژاد همان خنیاگران هندی هستند.
خنیاگری و موسیقی پدیدهای است جهانشمول و همانند زبان و دین همواره عنصری جداناپذیر از زندگی انسان به شمار میآید. خنیاگری و موسیقی در ایران نیز همواره بخشی از فرهنگ این سرزمین کهنسال را تشکیل داده و فراز و نشیبهایی را تجربه کرده است. چنان که در ایران باستان به ویژه در زمان ساسانیان جایگاه والایی را به خود اختصاص داده و در دورۀ اسلامی تا زمان صفویه نیز مورد توجه بوده است. اما از زمان صفویه به علت تعصبات مذهبی و دلایل دیگر دچار مشکلات فراوانی شد، با این حال همچنان به عنوان رکنی از فرهنگ این دیار به حیات خود ادامه داده است. خنیاگری و موسیقی از زمان قاجار، و پس از آن به علت نفوذ تمدن غرب، دچار تحولات گردید که چنین وضعی هنوز ادامه دارد. این تحولات از یک سو تنوع در موسیقی و ابزارهای موسیقی را در پی داشت و از دیگر سو مایۀ گسترش خنیاگری و موسیقی در جامعه گردید. همچنین این تحولات، تاثیر مثبتی بر موقعیت خنیاگران و خنیاگری بخشید، به طوری که نگرش سنتی که چنین فعالیتهایی را ناپسند میشمرد به تدریج تغییر کرده است. چنان که اکنون خنیاگری و موسیقی برخلاف گذشته جایگاه تازهای در جامعه یافته و نواحی موسیقی در همهجا به گوش میرسد.