دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

دو شاعر نوپرداز طبیعت ؛ نیما و سپهری

دو شاعر نوپرداز طبیعت ؛ نیما و سپهری
درحال حاضر موجود نمی باشد
دو شاعر نوپرداز طبیعت ؛ نیما و سپهری
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 164888 - 112/7
  • وزن: 0.50kg
0 ریال

دو شاعر نوپرداز طبیعت

نویسنده: نظام الدین نوری
ناشر: زهره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 300
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1378 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه عطف سائیدگی مختصری دارد

 

مروری بر کتاب

مصور

نیما و سپهری

عشق به طبیعت و زیبایی‌های آن منشاء آفرینش بسیاری از آثار هنری بوده است. در این میان، شعر نیز از این قاعده مستثنی نبوده و  تجلی طبیعت در آثار شعرا بسیار دیده می‌شود. به‌خصوص شاعران معاصر هر یک از زاویۀ دیدی خاص و نیز با دغدغه‌های بعضاً متفاوتی نسبت به طبیعت سخن رانده‌اند.

از میان شاعران معاصری که از طبیعت می‌گویند، نیما یوشیج و سهراب سپهری به‌عنوان شاعران نوپرداز، دارای اعتبار و جایگاه خاصی هستند. با توجه به اهمیت طبیعت در هنر ایرانی، این مقاله با هدف واکاوی و تبیین نگاه نیما و سهراب به موضوع طبیعت، تلاش دارد تا شباهت‌ها و تفاوت‌های نوع نگرش این دو شاعر نسبت به طبیعت را شناسایی کند. 

یافته‌ها نشان می‌دهد سروده‌های سهراب و نیما در مضامینی چون: بداعت نگاه به طبیعت و عناصر آن، استحاله در طبیعت، طبیعت به‌مثابۀ مأمن و زنده و ذی‌روح دیدن عناصر طبیعت دارای وجه اشتراک با یکدیگر بوده و در مضامینی چون: نگاه عرفانی ویژه به طبیعت، کل‌نگری و جزء‌نگری، نگاه پدیدارشناسانه به طبیعت، طبیعت به‌مثابۀ آیه، طبیعت بومی و محلی و نگاه اجتماعی به عناصر طبیعت، دارای تفاوت هستند. به نظر می‌رسد عمده تفاوت این دو شاعر در کل‌نگر بودن و جزء‌نگر بودن آنها باشد.

آنچه آمده عمدتاً تأملی است در سبک دو شاعر نوپرداز، نیما یوشیج و سهراب سپهری و اختصاصات و ویژگیهای شعر آنان، با گرایش به نگاهها و نگره‌های آنان و تقریباً صرف‌نظر از جزئیات مربوط به فن و مهارت موزون سرودن یا صنعت پردازی. شاعر شمال که دل طبیعت سبز را برای درد دل برگزیده و شاعر و نقاش کویرنشین کاشانی که زیباترین نقشها را در بسیط کویر یافته و نگاشته، موضوع این مقال‌اند.

از دیدگاهی نیما و سهراب سپهری دو مکتب‌دار یا پیشرو جریانی فرهنگی و ادبی موسوم به شعر نو توانند بود و از دیدگاهی دیگر نیما به قول ظریفی شعر فارسی را به دو نیمه کرد و سهراب سپهری با ذائقه‌ها و مخاطبان متفاوت ترجمان شعر نو یا شعر نیمایی شد. سهراب پسند جوانها را با خود همراه کرده بود؛ به عکس نیما که اندوهی مفهوم برای بیشتر بزرگترها را می‌سرود.

اما اگر آنان را حاکمانی به شمار آوریم که در قلمرو شعر نو حکم رانده‌اند نسبتها از لونی دیگر است. گرچه هر دو پس از مرگ حکومت رسمی خود را آغاز کردند گویا حکومت سهراب، در گستره‌ای وسیعتر پاییده است و نیما چه خون دلها خورد تا خود را به خورد شعرخوانان داد و در این میانه آنکه بیشتر و طولانی‌تر حکم راند به مثابه همواره کننده راه اخوان گام زد. 

سهراب سپهری نقاش و شاعری طبیعت گرا بود كه با الهام از رمز و راز و زیبایی های دنیای پیرامون، تصویرهایی شاعرانه با مضمون های عرفانی، فلسفی و غنایی سرود و اینگونه جایگاهی ویژه در میان ادب دوستان این مرزوبوم یافت.این شاعر طبیعت گرا در 1330 خورشیدی، نخستین مجموعه شعر نیمایی خود را با نام «مرگ رنگ» سرود و دو سال بعد از دانشكده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجه اول علمی نایل آمد. در همان سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران، آثار خود را به نمایش گذاشت و دومین مجموعه شعری خویش را با عنوان «زندگی خواب ها» منتشر كرد. اثرهای وی سرشار از صور خیال و تعبیرهای بدیع است و در شعرهایش نگرانی خود را از سرنوشت انسان ابراز می كند و خواننده را به افق هایی تازه رهنمون می سازد.

 نیما یوشیج در شعر نو یك پیشنهاد دهنده است و می توان گفت كه وی افق تازه ای در شعر نو گشود تا هر شاعری به وسیله امكان هایی كه برای او مهیا است بتواند از این سبك شعری استفاده كند بنابراین شعر نو متاثر از نیما به شمار می رود اما سهراب سپهری به صورت كامل از نیما تقلید نكرد البته هر چند او قالب و موسیقی نیمایی را به كار برد اما قافیه بندی و شاكله ای كه نشان دهنده انسجام شعر نیمایی است در شعر سپهری مشاهده نمی شود پس شعر وی با وجود آن كه در آغاز از این سبك الهام می گیرد اما دارای سبك خاصی كه جدیدتر و تازه تر از اشعار نیما است.

بنابراین باید گفت كه سپهری برای شاعران جوانی كه می خواهند دست به خلق متن های ادبی بزنند و احساس خود را در آن بروز دهند می تواند الگوی خوب و شایسته ای باشد تا متن این هنرمندان را آمیخته با یك حادثه ادبی كند و بتوانند شعرهای نو و بدیع را پدید آورند.

واکنش نیما یوشیج در برابر مظاهر طبیعت در اکثر اشعار او رخ می نماید ولی خصوصا ً در افسانه است که این احساس، بیان متنوع و متمایز پیدا می کند. در این شعر مدام از صحنه ای به صحنه ای دیگر وارد می شویم که همه شان مبین احساس شدید شاعر است:

شکوه ها را بنه، خیز و بنگر
که چگونه زمستان سر آمد
جنگل و کوه در رستخیز است
عالم از تیره رویی درآمد
چهره بگشاد و چون برق خندید...

و سپهری : 

من به آغاز زمین نزدیکم
نبض گل‌ها را می‌گیرم
آشنا هستم با، سرنوشت تر آب، عادت سبز درخت....

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات