- موجودی: موجود
- مدل: 192864 - 83/5
- وزن: 0.20kg
دهقانان توانگر
نویسنده: خسرو خسروی
ناشر: میترا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 75
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1361 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو - نو
مروری بر کتاب
در سال 1341 محمدرضاشاه پهلوی به منظور انجام اصلاحات ارضی و تغییر در شیوه تولید کشاورزی دست به تغییراتی اساسی در زمینه ساختار مالکیت روستاهای ایران زد که به همراه دیگر اصول «انقلاب سفید» باعث تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شگرفی شد و به عقیده بسیاری از پژوهشگران به طور مستقیم و غیرمستقیم سوخترسان تحولات انقلابی سال 57 شد.
تقسیم اراضی که در سه مرحله جداگانه و در طول ده سال صورت گرفت نظام کشاورزی ایران را که ویژگی آن وجود مناسبات فئودالی میان مالکان غیابی و زارعان سهمبر بود تغییر داد و تقریبا نیمی از خانوادههای روستایی را مالک دستکم قطعه زمینی کوچک کرد. اصلاحات ارضی به محمدرضاشاه پهلوی این امکان را داد تا بتواند سیطره و نفوذ خود را در روستاهای ایران به صورتی بیسابقه از زمان شکلگیری دوباره کشور ایران در قرن شانزدهم میلادی افزایش دهد و باعث کاهش قدرت زمینداران بزرگ شود.
این موضوع هدف اصلی برنامه اصلاحات ارضی از نظر شاه بود اما نتایج اقتصادی که اصلاحات ارضی به بار آورد این بود که نه تنها اکثریت روستانشینان ایران از تقسیم اراضی سود قابلملاحظهای نبردند بلکه در طول چند سال شرایط اقتصادی آنان به تدریج وخیمتر نیز شد.
کشاورزان يکى از مهمترين گروههاى اجتماعى جامعه روستائى ايران را تشکيل مىدهند از ويژگىهاى اين گروه استقرار کامل بر روى زمين است و گروه کثيرى از خانوادههاى اين قشر اجتماعى قبل از اصلاحات ارضى رعيت يا زارع صاحب نسق زراعى بودند که براساس عوامل پنجگانه زراعى (زمين ـ آب ـ گاو ـ بذر و نيروى انسانى) در زمين ارباب زراعت مىکردند و پس از برداشت محصول به نسبت عوامل زراعى مذکور؛ محصول زراعى ميان آنها و مالک تقسيم مىشد که ميزان آن برحسب در اختيار داشتن يک يا چند عامل زراعى از يکپنجم تا سهپنجم در نوسان بود (در قسمت مربوط به روابط مالک و زارع در اين زمينه به تفصيل سخن رفته است). و بقيه محصول که از چهارپنجم تا دوپنجم تغيير مىکرد به مالک تعلق داشت.
پس از اصلاحات ارضى رعيتها براساس نسق زراعى مقدار زمين را که به زير کشت مىبردند مالک شدند و اين امر براساس قانون صورت گرفت. اکنون دهقانان صاحب زمين از جمله خرده مالکين ده هستند که ميزان آنها برحسب مناطق زراعى مختلف ايران وضع متفاوتى دارد. گروهى از خرده مالکان روستائى از بازماندگان مالکان سابق هستند که در دوران بزرگ مالکى (ارباب ـ رعيتى) هم از قشر خرده مالکان بهشمار مىرفتند و داراى خصوصيات ممتازى بودند، بهطور عمده علاوه بر زراعت به صيفىکارى، باغدارى و دامدارى اشتغال داشتند و زندگى آنها به نسبت مرفه بود و از لحاظ اقتصادى با ديگر روستائيان تفاوت داشتند ولى از نظر فرهنگى ميان آنها و ديگر دهنشينان تفاوتى وجود نداشت.
خرده مالکان قديمى همچنان در پايگاه اجتماعى بالاى ده قرار دارند و از جمله دهقانان مرفته رو به بالا را تشکيل مىدهند ولى در بسيارى موارد مورد تعدى و فشار مالکين بزرگ قرار داشتند و گاه در برابر مالک بزرگ با ديگر دهقانان همدست مىشدند. اکنون کشاورزان از لحاظ وضعيت اقتصادى و ميزان زمين زير کشت به سه گروه متمايز از هم تقسيم مىشوند. کشاورزان مرفه ـ کشاورزان ميان حال و کشاورزان خردهپا.